محتواي كتاب تاريخ طبري
تاريخ طبري از دو بخش تاريخ جهان و تاريخ اسلام تشكيل ميشود. قسمت اعظم اين اثر، يعني بخش تاريخ اسلام آن، به ترتيبِ سالشمار هجري و منحصر به رويدادهاي سياسي و شرح جنگهاست . بخش تاريخ جهان ترتيب سالشمار ندارد و ترتيب آن، موضوعي است، اگر چه در تنظيم مطالب تقدم زماني حفظ شده است. طبري گفته است كه هدفش در اين كتاب ذكر تاريخ شاهان، از عاصي و مطيع، و نيز تاريخ پيامبران است و تاريخ و زمان را به شب و روز تعيين كنند [۶] و درست به همين سبب، كتابش را با بحث درباره زمان و ماهيت و مقدار آن از ابتداي خلق آدم آغاز نموده و در اين
خصوص بعد از نقل گزارشهاي مفصّل از راويان اخبار، به عقايد اديان و امتهاي گوناگون و آراي زردشتيان استناد كرده است. طبري مسلماً اولين كسي نبوده كه وقايع نگاري را بر اساس سالشمار تنظيم كرده، اما ميتوان گفت كه اين روش را به كمال رسانده است.
نقاط ضعف تاريخ طبري
قسمت اعظم تاريخ طبري مجموعه اي از روايات گوناگون از راويان مختلف است كه به شكلِ معمولِ روايتِ خبر، نقل شده است، بدين صورت كه ابتدا سلسله راويان و سپس خبر گزارش ميشود؛ بنابراين، تاريخ طبري صرفاً نقلي است و مؤلف دخل و تصرفي در منابع خود نكرده و مطالب را بدون درنظر گرفتن صحت و سقم آنها ضبط نموده است. [۷] وي از يكسو با امانتداري كامل و در نوع خود بي نظير، روايات متعدد و متنوع راجع به هر واقعه را آورده و از اين طريق به حفظ منابع اسلامي از خطر نابودي خدمتي شايان كرده است، اما از سوي ديگر، مطالب غيرواقعي و افسانه هاي حماسي و نيز خلط و سهوهايي در كتابش ديده ميشود؛ ازينرو بايد محتواي هر روايت بررسي و با روايات ديگر مقايسه شود و مختصات و مسائل آن معلوم گردد.
طبري و استفاده از منابع مكتوب
شيوه نقل طبري معلوم ميدارد كه وي از منابع مكتوب استفاده كرده است. .
شيوه نقل روايات در تاريخ طبري
او هر گاه از منابعي استفاده كرده كه اجازه نقل حديث از آنها داشته، با بيان «حَدِّثنا»، «أَخبَرنا»، «كَتَبَ اليّ» گزارش داده است و هرگاه از منابعي سود جسته كه اجازه نقل حديث نداشته، با ذكر «قالوا»، «حَدّثوا»، «رُوِيَ» و «ذُكِرَ» گزارش آورده است. وي گاه مطلبي را از يك روايت با ذكر «امّا» بيان كرده، مانند «امّا واقدي » يا «امّا ابن اسحاق »، اينگونه مطالب به احتمال بسيار تفسير و تعبير خود طبري از محتواي يك روايت بوده است،گذشته از اين موارد، طبري بخصوص در تاريخ خلفا و فتوح، شعر و خطابه آورده و بدين ترتيب نقل مستمر خبر را قطع كرده است.
← علت يكسان نبودن شيوه گزارش و شكل روايات
شيوه گزارش و شكل روايات در تاريخ طبري يكسان نيست كه سبب آن، ميزان اهميت و كثرت حوادث، محتواي روايات و تأثير زمان بر آنها بوده است.
تسلط طبري بر سيره حضرت رسول
طبري روايات راجع به زندگي رسول اكرم را با دقتي كه معمول تفسير قرآن و احكام ديني است، نقل ميكند كه سبب آن وقوف وي به عنوان فقيه و محدّث بر سيره حضرت رسول، و نيز اهميت سيره نزد فقها، بوده است.
حوادث دوران خلفا در تاريخ طبري
در اين كتاب، روايات راجع به دوره خلفاي نخستين، طولاني است و از اواخر دوره بني اميه بتدريج از تنوع روايات كاسته ميشود. ذيل هر سال اغلب يك حادثه، از جمله واقعه كربلا ذيل سال ۶۱، گزارش ميشود، اما گاه ذيل يك سال، چند حادثه سياسي و نظاميِ جداگانه، و گاه ذيل دو سال يك حادثه ذكر ميگردد، مانند سال ۴۲ و ۴۳ كه گزارش جنگ خوارج است، از دوران بعد از خلافت معتصم عباسي (۲۱۸ـ۲۲۷) ذيل هرسال حوادث معدودي به اختصار آمده است.
ويژگي روايات و منابع طبري[ويرايش]
روايات و منابع طبري ويژگيهايي دارد كه وقوف نداشتن بر آنها ممكن است به نتيجه گيريهاي نادرست بينجامد، از جمله آنكه هدف ناقلان اين روايات تأليف اثر تاريخي نبوده است، بي ترديد گزارشهاي ناقلان نخستين كه طبري از آنها استفاده كرده، شرحِ كاملِ يك حادثه نبوده است. راويان مختلف، صحنههايي از يك واقعه را كه خود ديده يا درباره آن شنيده بودهاند و انگيزه اي نيز براي گفتن آن داشتهاند، نقل كردهاند؛ بنابراين، يك روايت گاه برگرفته از منابع گوناگوني است كه احتمالاً سهو و خلط و حذف و اضافه هاي دلبخواهي در آنها ــ كه تا زمان طبري لااقل دويست سال دست به دست شده بودهاند ــ راه يافته است. اين ويژگيها بر تاريخ طبري ــ كه مؤلف آن به منابع خود نگرش تاريخي داشته و كتاب را به ترتيب زماني و موضوعي تدوين كرده ــ تأثير نهاده است.
تاريخ جهان در كتاب تاريخ طبري[ويرايش]
بخش تاريخ جهان تاريخ طبري، مطابق چاپ دخويه، دو مجلد از سيزده مجلد متن را دربر ميگيرد و مشتمل است بر مقدمهاي درباره زمان و حدوث آن، داستان آفرينش قصص انبيا از حضرت آدم تا حضرت مسيح عليهمالسلام، و تاريخ ايرانيان از ابتدا تا پايان دوره ساساني . در دوره باستاني ايران، تاريخ يمن گنجانده شده، در بخش راجع به حضرت مسيح فهرست شاهان روم آمده است و در بخش راجع به ساسانيان اقوام و ملوك حيره ذكر شدهاند. طبري در بحث از آفرينش و پراكنده شدن فرزندان آدم بر روي زمين، احاديثي از پيامبر اكرم نقل كرده و براي تأييد آنها آياتي از قرآن كريم آورده و توضيح داده است، وي در اين مبحث بيش از هر مبحث ديگري در كتابش نظر شخصي خود را بيان كرده است. طبري داستان آفرينش و تاريخ پيامبران بني اسرائيل را عمدتاً از قول راويان مسلمان و به استناد آيات قرآن شرح داده است. در اين بخش مطالب صرفاً صبغه ديني دارد و پارهاي از آرا و عقايد اهل كتاب ( اسرائيليات ) اغلب از طريق راوياني مانند وَهْب بن مُنبِّه در آن راه يافته است، طبري همچنين عقايد ايرانيان را درباره آفرينش و اينكه برخي كيومرث را اولين انسان دانستهاند، بيان كرده است.
طبري و علت نقل تاريخ شاهان ايران[ويرايش]
طبري در چند جاي كتاب توضيح ميدهد كه چرا از بين همه اقوام و ملل دنيا فقط تاريخ شاهان ايران را نوشته است، او ميگويد كه اقوام ديگر تاريخ مشخص و پادشاهي پيوسته نداشتهاند كه بتوان بناي تاريخ را بر روزگار ملوكشان نهاد. [۱۲] در باره تأليف تاريخ ايران، علاوه بر ديدگاههاي شخصي طبري، بايد به پيوستگي تاريخ ايران با تاريخ اسلام نيز توجه شود، طبري در قسمت تاريخ ايران، منابع خود را بيان نكرده و به ذكر «مطّلعان» يا «دانشوران پارسي» يا «قالوا» اكتفا كرده است.
طبري و استفاده از منابع ايراني[ويرايش]
از مقايسه تاريخ طبري با تواريخ ديگر برمي آيد كه وي در بخش تاريخ ايران صرفاً از منابع ايراني استفاده كرده، از جمله در قسمتي كه درباره اسكندر گزارش داده است. طبري در مورد ملوك الطوايف تحت نام « اشكاني » نام پادشاهان اشكاني را بدون هيچ تفصيلي درباره آنان آورده است، آنگونه آميختگي كه راجع به اشكانيان و جانشينان اسكندر در منابع ديگر وجود دارد، در روايات طبري نيست. روايات طبري درباره تاريخ ساساني بسيار مفصّلتر از دوره هاي قبل و به نحو بارزي متضمن مطالب تاريخي است، گرچه مطالب غيرواقعي و داستاني نيز دارد. طبري در اين قسمت نيز منابع خود را ذكر نميكند، جز در مواردي كه از راويان مسلمان نقل قول ميكند، روايات طبري در ترتيب و كليات وقايع با منابع ديگر مطابقت دارد كه نشان ميدهد مورخان اسلامي در تدوين تاريخ ايران از منابع ايراني مشترك استفاده كردهاند.
تمايز بخش ساساني نسبت به ساير بخشهاي كتاب[ويرايش]
تمايز اصلي تاريخ طبري در بخش ساساني نسبت به ديگر بخشهاي كتاب، تنوع منابع (اعم از ايراني و غيرايراني) و تفصيل مطالب با جزئيات بالنسبه دقيق است؛ ازينرو بخش ساساني تاريخ طبري بر تواريخ هم زمان آن برتري دارد. بعلاوه طبري از نقل مطالبي كه منشأ شعوبي و رنگ حماسي دارند احتراز كرده است، از جمله حكاياتي را كه برخي تواريخ راجع به دربار و زندگي خصوصي پادشاهان، مثلاً خسرو پرويز، آوردهاند، نياورده است.
ديدگاهها متضاد در تاريخ طبري[ويرايش]
طبري در تاريخ يمن و داستان تُبَّع و داستان فتح قلعة الحَضْر / هَتْرَه در عهد اردشير بابكان و نيز توجيهات مذهبي راجع به علايم و آثار زوال حكومت ايران در عهد خسرو پرويز، از روايات متنوع اسلامي بهره بسيار برده، اما درباره آخرين شاهان ساساني مقارن فتوح مسلمانان، اين كار را نكرده است؛ به احتمال بسيار به اين سبب كه روايات فتوح از مآخذ گوناگون گرفته شده و ازاينرو در موارد متعدد ديدگاهها و تمايلات متضاد جمع شده است.
تاريخ اسلام در تاريخ طبري[ويرايش]
بخش تاريخ اسلام در تاريخ طبري با زندگي رسول اكرم آغاز ميشود و تا پايان سال ۳۰۲ ادامه مييابد. طبري تمدن اسلامي را كلي واحد ميداند و بدون درنظر گرفتن تمايزات جغرافيايي و زباني و قومي، روايات خود را بيان ميكند.
منبع طبري در تاريخ زندگي رسول اكرم[ويرايش]
منبع اصلي وي در تاريخ زندگي رسول اكرم، روايات ابن اسحاق (متوفي بين ۱۵۰ تا ۱۵۳) است كه آنها را به صورت روايات منفرد و با ذكر اِسناد، و در برخي موارد بدون ذكر اسناد، نقل ميكند. كتاب ابن اسحاق ( المبتدأ و المبعث و المغازي ) را كه سيره حضرت رسول نيز جزو آن بوده، ابن هشام (متوفي بين ۲۱۳ تا ۲۱۸) تهذيب كرده و به ملاحظات سياسي و كلامي، بسياري از راويان ابن اسحاق را كنار گذاشته و روايات را به دلخواه خود حذف كرده است، ازينرو تاريخ طبري به جهت اشتمال بر مقدار زيادي از روايات ابن اسحاق، مكملِ سيره ابن هشام محسوب ميشود. طبري بدين وسيله اطلاعات قديمترين محدّثان سيره و مغازي ــ از جمله عُروة بن زُبَير (متوفي احتمالاً در ۹۲)، وَهْب بن منبه (متوفي ۱۱۰)، محمدبن ابي كعب القُرَظي (متوفي ۱۱۸)، عاصم بن قَتاده (متوفي ۱۲۰)، محمدبن شهاب الزُهْرِي (متوفي ۱۲۴)، ابوعَمْرو الشَّعبي (متوفي ۱۰۳) و موسي بن عُقبَه (متوفي ۱۴۳) ــ را منتقل كرده است. بعلاوه با ذكر روايات ابن اسحاق از طريق راويان متعدد و نيز ذكر همان موضوعات از طريق واقدي (متوفي ۲۰۷) و مورخان ديگر، استنباطهاي راويان مختلف و تغييراتي را كه در روايات ابن اسحاق صورت گرفته، نشان داده است.
تأثر طبري از ملاحظات ديني و سياسي و فقهي[ويرايش]
طبري بي ترديد متأثر از ملاحظات ديني و سياسي و ديدگاههاي فقهي بوده است، مثلاً خبر بَلدَح را ــ كه مطابق آن رسول اكرم قبل از بعثت از خوردن گوشت قرباني براي اصنام احتراز نميكرد و اين برخلاف معتقدات مسلّم اسلامي است ــ نياورده و واقعه غديرخم را نيز كه خود كتابي مستقل در ذكر طُرُق حديث غديرخم نوشته. در اينجا ذكر نكرده است، با وجود اين روايات متعددي درباره اسلام آوردنِ علي عليهالسلام و سهم وي و اعضاي خاندان بني هاشم در نشر و پيروزي اسلام، در تاريخ طبري نقل شده است. دورة خلفاي نخستين، بعد از سيره و مغازي رسول اكرم، مفصّلترين بخش تاريخ طبري است، مهمترين مباحث اين بخش واقعة رِدّه، فتوحات مسلمانان در خارج از شبه جزيره عربستان و وقايع بعد از قتل عثمان تا پايان خلافت حضرت علي عليهالسلام است.
منابع طبري در تدوين تاريخ خلفا در تدوين تاريخ خلفا از منابع مورخان استفاده كرده، البته از كتابهاي آنان نام نبرده و فقط رواياتشان را با ذكر كامل راويان نقل كرده است، با وجود تنوع راويان در اين بخش، از سال ۱۱ تا ۱۲۷ بيشترين روايات از ابومِخْنَف لوط بن يحيي اَزْدي (متوفي ۱۵۷) است و طبري، تك نگاري دقيق و مفصّل او با نام مقتل الحسين را در روايات خود حفظ كرده است، البته طبري تا سال ۱۳۲ باز هم از ابومخنف، اما نه مكرر، روايت كرده است. بيشترين روايات درباره دوران فتوح نيز از سيف بن عمر (متوفي در عهد هارون الرشيد، ۱۷۰ـ۱۹۳) است، طبري روايات ابومخنف را از طريق عمربن شبَّه (متوفي ۲۶۴) و مدايني (متوفي بين سالهاي ۲۱۵ تا ۲۳۵) و هشام بن محمد كلبي (متوفي ۲۰۶)، و روايات سيف بن عمر را از طريق يحيي بن السَّري نقل نموده است. در تاريخ طبري روايات فتوح غالباً طولانياند و سبك بيان و موضوعات متنوع معلوم ميدارد كه گزارشهايي از راويان مختلف است، اين گزارشها در قرن اول و دوم از جمع روايات پراكنده درباره فتح يك ناحيه يا جنگ بزرگ تدوين شده است.
فرق روايات فتوح با ساير روايات تاريخ طبري[ويرايش]
به سبب تعصبات قومي و قبيلهاي و نفوذ جريانهاي سياسي خاص، آميختگي و تحريف و عناصر متناقض و اغلاط و سهو در روايات فتوح بيشتر از ساير روايات است كه به تاريخ طبري نيز راه يافته است.
نقد روايات طبري[ويرايش]
در بارة اين روايات انتقادهاي بسياري از راويان طبري، مخصوصاً سيف بن عمر ــ كه علماي رجال او را تضعيف كرده و بر روايات وي نقد جدّي نوشتهاند [۱۵] و گاه از خود طبري، شده است.
طبري و خوداري از اظهارنظر[ويرايش]
گفتني است كه طبري كمتر به جرح و تعديل و اظهارنظر پرداخته و با انتقال معلومات متنوع مسلمانان به همان شكلي كه بودهاند، بزرگترين خدمت را به آيندگان كرده و امكان تحقيق و داوري را فراهم نموده است.
انگيزه طبري در جمع آوري روايات فتوح ايران
در تاريخ طبري شرح فتوح سواد (جنگهاي بزرگ مسلمانان با ايرانيان )، به سبب اهميت فتوح سواد و نتايج آن، مفصّل است. ايراني بودن طبري و انگيزه او در جمع آوري انبوه روايات راجع به فتوح ايران عامل بسيار مهمي بوده است، اين مطلب از مقايسه آنها با حجم كمتر روايات راجع به فتوح شام در تاريخ طبري روشن ميشود.
طبري و علت مفصل ذكر كردن جنگهاي داخلي مسلمانان
مطالب طبري درباره جنگهاي داخلي مسلمانان بعد از مرگ عثمان تا پايان خلافت حضرت علي عليهالسلام و وقايع بعد از مرگ معاويه و جنگهاي خوارج، بسيار مفصّل و منسجم است. به احتمال بسيار يكي از دلايل اين امر آن است كه اين روايات از منابع محدودتر و كم واسطهتري اخذ شدهاند، زيرا قديمترين گردآورندگان اين اخبار ــ از جمله ابومخنف، اسحاق بن بِشْر، نصربن مزاحم مِنقَري، سيف بن عمر، واقدي، مدايني و اسماعيل بن عيسي عطّار ــ در قر ن دوم و سوم زندگي ميكردهاند. مطالب راجع به خلفاي بني اميه و بني عباس نيز در تاريخ طبري منسجم است و مطالب آنها از منابع نزديك به حوادث اخذ شدهاند.
طبري و حوادث معاصرش
به احتمال زياد منابع طبري براي حوادث نزديك به زمان حيات وي و حوادث معاصرش، اخبار رايج در بغداد بوده است، زيرا وي منابع خود را در شكل «ذُكِرَ»، «ذَكَرَ لي بعضُ اصحابي»، «اخبرنا جماعةٌ من اهل الخبر» مينويسد و كمتر نام راويان را ذكر ميكند، بعلاوه وقايع اين سالها به اختصار گزارش شده است. مي توان گفت كه از زمان خلافت معتصم فقط حوادث بسيار مهم و دامنه دار، مثل قيام بابك خرمدين در آذربايجان يا قيام زنگيان در خوزستان و بين النهرين، بتفصيل گزارش شده است.
← علت اختصار طبري از حوادث معاصرش
در واقع، به سبب ضعف دستگاه خلافت، حوزه و مقر خلافت، ديگر منشأ جريانهاي سياسي جهان اسلام نبود، بلكه اكثر امور سياسي مهم، راجع به ايالات و حكومتهاي محلي بود كه مسلماً در بغداد به اختصار انتشار مييافت. با توجه به اين نكات نميتوان صرفاً كهولت طبري را دليل اختصار گزارشهاي حوادث معاصرش دانست، طبري هشت سال قبل از فوتش، اميدوار بود كه تاريخش را ادامه دهد، در واقع قطع تأليفش را بيشتر ميتوان به سبب كهولت و بيماري دانست. لحن روايات طبري درباره خلفاي اموي و عباسي بيطرفانه است، وي مطالب بسياري را ذكر كرده است كه ممكن بود مخالف منافع خلفا يا در نظر آنان شنيع باشد، از جمله ضعف و ناتواني دستگاه خلافت و بي كفايتي خلفاي بعد از معتصم، زندگي خصوصي خلفا كه گاه مطابق احكام اسلام نبوده، و رواياتي حاكي از ستم آنها. روايات طبري درباره بعضي قيامها، مثل قيامهاي ايرانيان در عهد بني عباس و قيام زنگيان و برخي قيامهاي شيعي، يكطرفه و تعصب آميز است.
اهميت تاريخ طبري[ويرايش]
تاريخ طبري به سبب جامعيتِ بخش تاريخ اسلام آن ــ كه نتيجة احاطه و بي طرفي و امانتداري مؤلف است ــ در بين تواريخ اسلامي بي نظير است. شيوه تدوين مطالب (كنار هم قرار دادن روايات مختلف و گاه متضاد درباره يك واقعه ) ارزش كتاب را براي محقق امروزي بمراتب بيشتر، و امكان نقد و ارزيابي را براي او فراهم كرده است.
منبع: wikifeqh.ir