loading...

nikaram

nikaram

بازدید : 279
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

اين دوره طولاني و مهم از چند جهت حائز اهميت است: 1-در اين دوره است كه سياستهاي استعماري اروپائيان در ايران نفوذ مي كند.2-در اين دوره ايران وارد جنگهاي طولاني با روسيه مي شود و در نتيجه بسياري از مناطق قلمرو حكومتي را از دست مي دهد.3-در اين دوره مرزهاي طبيعي ايران تغيير مي كند و مناطق زيادي از ايران جدا مي شود .4-اين دوره از لحاظ تحولات فكري و انديشه‌اي و ساختار حكومتي قابل توجه است .5-انقلاباتي كه در اين دوره رخ مي دهد ، زمينه ساز تحول اجتماعي سياسي عظيمي در ايران مي شود . 6-وجود شخصيتها و روشنفكران و اصلاحگران ، مسائل مهمي را در اين دوره ايجاد كرده اند.مراحل تحولي در سلسله قاجار

به طور كلي بررسي قاجاريه بدون تقسيم بندي امكان پذير نيست زيرا در دوره هر كدام از پادشاهان تحولات و رخدادهايي روي مي دهد كه با تحولات پادشاه قبلي متفاوت بوده است دوران فرمانروايي قاجاريان بر ايران را به چند مرحله مي توان تقسيم كرد : مرحله اول: قاجاريه در تكاپوي قدرت
مرحله دوم : شكل گيري رسمي حكومت قاجاريه - حكومت آقا محمد خان 1203-1212 ه . قمرحله سوم : تثبيت و استواري حكومت قاجاريان سلطنت فتحعلي شاه 1212-1250 ه . قمرحله چهارم : حكومت محمد شاهمرحله پنجم : حكومت ناصر الدين شاه مرحله ششم : مظفر الدين شاه مرحله هفتم : مشروطه و محمد علي شاه مرحله هشتم : استقرار مشروطه و احمد شاه مرحله اول : ايل قاجار پيش از كسب قدرت الف : نسب و خاستگاه قاجاريه طايفه اي هستند از نژاد مغولان ، ابتدا در ارمنستان ساكن بودند. . در هنگام شكل گيري قدرت صفويان يكي از قبايل مهم بودند . شاه عباس آنها را به مناطق گرگان و استرآباد كوچاند.ب: قاجاريه در عهد نادر شاهرئيس ايل قاجار در زمان سقوط سلسله صفويه كسي بود بنام فتحعلي خان قاجار . پس از سقوط اين سلسله به تهماسب شاه پيوست اما به علت حسادت نادر بر دليريها و جنگجوئيهاي وي ، توسط نادر به قتل رسيد. پسر وي محمد حسن خان قاجار همواره كينه نادر را به دل داشت اما نتوانست كاري بكند . پس از مرگ نادر در گرگان استرآباد شروع به جمع آوري سپاه شد ج : قاجاريه در عهد زنديان محمد حسن خان قاجار در عهد كريم خان بر عليه وي شورش كرد اما سركوب و كشته شد پسران وي آقا محمد خان ، حسين قلي خان جهانسوز ، بر عليه زنديان قيام كردند قيام حسين قلي خان جهانسوز سركوب شد.اما آقا محمد خان توانست سلسله زنديه را منقرض كرده و خود به مسند قدرت نشيندسير قدرت يابي آقا محمد خان
ايل قاجار از زمان نادر شروع به توسعه دادن نواحي سكونت خود شدند .در زمان كريم خان نواحي شمالي و تهران و قزوين به تصرف قاجاريان درآمد . سرانجام بر اثر قدرت نماييهاي آقا محمد خان كليه متصرفات زنديان به تصرف وي درآمد .آقا محمد خان پسر محمد حسن خان قاجار بود
به هنگام كشته شدن پدرش به همراه برادرانش به دربار كريم خان زند پناهنده شدند و تا مرگ كريم خان در شيراز بود پس از كريم خان به مازندران و گرگان بازگشتند و بناي ناسازگاري مجدد را با دولت زند شروع كردند قدرت نماييهاي آقا محمد خان از زمان علي مراد خان آغاز شد و در زمان لطفعلي خان به اوج رسيد آقا محمد خان طي سه جنگ به سالها 1203- 1205 - 1206 ، موفق شد نيروهاي زنديان را شكست دهد و قلمرو و متصرفاتي آنان را به دست گيرد و به سال 1208 / 1209 آقا محمد خان در تعقيب لطفعلي خان به كرمان لشكر كشيد و پس از تسخير آن حكم به قتل و ويراني و تنبيه مردم آنجا داد و دستور داد 20000 جفت چشم كنده و به او تحويل دهد.پس از اين سياست خشن به سال 1209 به قفقاز لشكر كشيد
از اينجا مي توان آقا محمد خان قاجار را مؤسس سلسله قاجار دانست و پس از شكست لطفعلي خان زند ، در واقع عمر سلسله زند به پايان رسيد و سلسله قاجار به حكومت رسيدمرحله دوم : حكومت آقا محمد خان
پس از اينكه نواحي جنوب ايران را گرفت به طرف شمال و سمت قفقاز لشكر كشيد. تاجگذاري در تهران :
پس از تصرف قفقازيه و سركوب كليه امراء و حكام داخلي و پذيرش اطاعت و فرمان خان قاجار از سوي كليه نواحي به استثناي مشهد و خراسان كه هنوز زير فرمان شاهرخ ميرزا و فرزندش نادر ميرزا بود ، آقا محمد خان زمان را براي تاجگذاري خود مناسب ديد و به سال 1210 ه . در تهران به نام پادشاه ايران تاجگذاري كرد .لشكركشي به خراسان
پس از تاجگذاري آقا محمد خان هيچ مدعي ديگري به جز شاهرخ ميرزا نداشت به همين دليل براي برانداختن خاندان افشار به خراسان لشكر كشيدحكام محلي خراسان كه فقط اطاعت ظاهري از خاندان افشار داشتند ، از ترس مجازاتهاي شديد خان قاجارهمگي تسليم آقا محمد خان شدند .نادر ميرزا به افغانستان گريخت و شاهرخ كور همچنان در مشهد ماند و اطاعت خان قاجار را پذيرفت آنگاه آقا محمد خان در صدد جمع خزاين نادر درآمد سرانجام شاهرخ كور را به همراه خانواده اش به تهران روانه كرد و او در راه وفات يافت. آقا محمد خان پس از تصرف خراسان به زمانشاه دراني پادشاه كابل و هرات دستور داد اطاعت او را بپذيرند وقتي كه كليه نواحي شرق به تصرف خان قاجار در آمدخبر دست اندازي روسها در مرزهاي شمالي به گوش آقا محمد خان رسيدصفات شخصي آقامحمد خان
او كه مدت كرو فرش از 1192-1211 ، جمعا به مدت 18 سال طول كشيد پادشاهي بود مدبر، رشيد ، جنگ آور ، اما در سخت و بيرحمي و پول دوستي دوستي نظيري نداشت همچنين فوق العاده فردناسپاهي بود، رفتار او با لطفعلي خان و ساير زنديان علي رغم همه مهر و رافت كريم خان نسبت به او و زد و خوردهاي مكرر با زنديان و قتل عامهاي آنان ، همه بي انصافي او را بيان مي كندجنگ هاي آقا محمد خان در قفقاز
آقا محمدخان پس از شكست لطفعلي خان زند ، براي تصرف مجدد و سركوبي حكمرانان قفقاز ، بدانسو لشگر كشيد . اين امر پيش از تاج گذاري در تهران صورت پذيرفتسير تهاجم آقا محمد خان به قفقاز در مرحله اول :پس از اينكه نواحي جنوب ايران را گرفت به طرف شمال لشكر كشيدچون ايالت شروان و گرجستان در تمام دوران صفويان مطيع ايران بود و در دوره زنديه از تخت حكم پادشاهان ايران بيرون رفته بودند و حاكميت دولت روسيه را قبول كرده بودند.هراكليوس دوم حاكم گرجستان به سال 1207 گنجه را تصرف كرده بودآقا محمد خان نسبت به اقدامات اهالي قفقاز برآشفت و به سال 1209 به آذربايجان حركت كرد . ابراهيم خليل خان جوانشير والي آنجا به سختي مقاومت كردآقا محمد خان به سمت آنجا را محاصره كرد سرانجام پس از يك محاصره طولاني توانست شهرهاي ايروان ، قراباغ ، شكي ، شيروان را تصرف كند ، و جهت تصرف تفليس و گرجستان آماده شدفتح تفليس :
به سال 1210 براي مطيع كردن هراكليوس دوم عازم تفليس شد پس از مقاومت سخت گرجيان آنجا را گرفت هراكليوس دوم فرار كرد كشتار و قتل و غارت آقا محمد خان در تفليس ، يادآور فاجعه كرمان بود علت قتل عام و غارت آقا محمد خان د رتفليس :
براي عبرت ساير امراي قفقازيه ، جلب محبت مسلمانان آن ناحيه اصولا بنابر تعصب مذهبي كه داشت دستور داد جمعي از مسيحيان روحانيون را در كورا غرق كرد همچنين دستور ويراني و نابودي بعضي از كليسا هاي شهر را داد پس از تصرف قفقازيه و سركوب كليه امراء و حكام داخلي ، آقا محمدخان به سال 1210 ه . در تهران به نام پادشاه ايران تاجگذاري كرد زمانيكه خبر فتح تفليس و گرجستان به گوش كاترين دوم حاكم روسيه رسيد ، برآشفت ( زيرا هراكليوس حاكم گرجستان زير حمايت دولت روسيه بود) و در صدد انتقام از خان قاجار برآمد .دولت روسيه نيرويي به سركردگي گداويچ جهت تصرف گرجستان فرستاد ، نيروي ديگري نيز به دربند فرستاد .چون حاكمان اين نواحي از كمك فوري شاه نااميد شدند به سپاه روس ملحق شدند به اين ترتيب دربند ، طالش ، گنجه اطاعت روس را پذيرفتند حتي طولي نكشيد كه سپاهيان روس از كنار ساحل رود ارس وارد دشت مغان شدند .شاه قاجار بلافاصله از تهران به جانب آذربايجان حركت كرد در قفقاز به محاصره قلعه شوشي پرداخت . در جريان محاصره گروهي كه از اقدامات خشمگين و تندروي خسته شده بودند بر سرش ريختند و او را كشتندسلطنت فتحعلي شاه
مرحله سوم : تثبيت و استواري حكومت قاجار
با مرگ آقا محمد خان در سال 1211 ، برادر زاده او به نام بابا خان ( معروف به فتحعلي شاه ) جانشين وي شد . فتحعليشاه نه تنها قلمرو حكومت قاجار را حفظ كرد بلكه با اقدامات وفعاليتهايي كه طي 37 سال حكومت خود انجام داد ، موجب تثبيت و استوار حكومت قاجاريه گرديد . دوران فرمانروايي فتحعلشاه برايران يكي ازمهمترين دوره هاي حكومت قاجار است . اين دوره يكي از پرحادثه ترين و جنجالي ترين دوره هاي قاجار است . تمام حكمراني شاه در اين دوره در جنگ و كشمكش با دشمنان خارجي و مدعيان سپري شد . اما علي رغم وجود كشمكش و جنگهاي طولاني در اين دوره تحولات و تغييراتي نيز در اين دوره ايجاد شد كه در ساختار قدرت و نهاد حكومت تاثير گذارد .ويژگيهاي مهم اين دوره :
در اين دوره در زمينه علمي و فرهنگي فعاليتهايي انجام شد . همچنين تحولات فراواني در نظام كشور ايجاد گرديد . اين تحولات عبارتند از :در امور نظامي و لشكري ،تحول در نهاد سياست و امر حكومت ،تحول در نوع فكر و انديشه ، تحولات در سيستم اداري و اجرائي، تحولات به وجود آمده در نظام جتماعي و زندگي مردم با توجه به طولاني بودن دوره حكومت فتحعليشاه ، وجود تحولات و تغيير خاص در اين دوره را بايد از چند جنبه مورد بررسي قرار داد كه خود بحث مفصلي است . وفات فتحعليشاه
نوزدهم جمادي الاخر 1250ه. ق پس از مرگ عباس ميرزا (1249 ) ، فتحعليشاه براي وصول بقاياي ماليات فارس كه پسرش ميرزا حسينعلي ميرزا والي آن ايالت بود ، از تهران به سوي جنوب حركت كرد . اما به علت عليل بودن و ضعف مزاجي كه از چندي پيش به وي دست داده بود ، در اصفهان در نوزدهم جمادي الاخر سال 1250 در 68 سالگي پس از 37 سال سلطنت بدرود حيات گفت . فتحعليشاه در دوره پادشاهي طولاني خويش همواره سرگرم كشمكش با قواي داخلي و خارجي بود و به كمك فرزندان خود بود كه توانست بر مشكلات داخلي توفيق يابدمرحله چهارم : حكومت محمد شاه
ظل السلطان دهمين پسر فتحعليشاه بود هنگام فوت پدرش در اصفهان، حكمران تهران بودپس از رسيدن خبر فوت فتحعليشاه به تبريز، محمد ميرزا فرزند عباس ميرزا كه پس از فوت پدر سمت وليعهدي يافته بود در تاريخ ششم رجب 1250 در تبريز با دستياري ميرزا ابوالقاسم فراهاني به تخت پادشاهي جلوس كرد و در چهاردهم اين ماه به همراه سفراي انگليس و توپخانه و سپاه مفصلي كه فرماندهي آنها با لندزي از سران لشگري انگليس بود، از آذربايجان به قصد طهران حركت كرد. ظهور مدعيان سلطنت
براثر انتشار خبر وفات فتحعليشاه در پايتخت و اغلب ولايات ايران، شاهزادگان به ادعاي سلطنت برخواستند.در تهران شاهزاده عليشاه ظل السلطان پسر دهم فتحعليشاه خود را عادلشاه و عليشاه خواند. در فارس حسينعلي ميرزا فرمانفرما به كمك برادرش حسنعلي ميرزا شجاع السلطنه هر يك خود را پادشاه مستقل خواندند و سكه و خطبه به نام خود كردند.بقيه شاهزادگان نيز در حوزه هاي حكمراني خود در انتخاب روش و طريقه اي كه تبعيت آنان را نسبت به پادشاه وقت تعيين نمايد سرگردان بودند.زمانيكه محمدشاه همراه با سپاه خود به پايتخت (تهران) رسيد به كمك وزير خود، ميرزا ابوالقاسم فراهاني (قائم مقام) به سركوب مدعيان پادشاهي پرداخت.قائم مقام شاهزاده فيروزميرزا را با منوچهرخان معتمدالدوله و ليندسي از افسران انگليسي را 5000 سربازان و توپخانه به شيراز روانه كرد تا حسينعلي ميرزا فرمانفرما را سركوب كنند.سربازان و نيروهاي ديگري به بروجرد و ملاير فرستاد.تمام مدعيان سلطنت به جزء ظل السلطان ، وقتيكه خود را در مقابل سپاه بزرگي ديدند تسليم شده و به محمد شاه پيوستند . عده اي ديگر از شاهزادگان را قائم مقام دستگير و زنداني ساخت و محمد شاه را از خطر بزرگي كه در آغاز سلطنت او پيش آمده بود نجات داد.قائم مقام به پاداش خدماتي كه در سركوب مدعيان سلطنت نمود به مقام صدراعظمي ارتقا يافت و محمد شاه كليه امور كشور را به وي سپردسلطنت محمدشاه داراي چند ويژگي بود كه پادشاهي او را از شاهان ديگر متمايز مي كرد:به قتل رساندن صدراعظم خود، ميرزا ابوالقاسم فراهاني حكومت 90 روزه ظل السلطان لشكركشي به هرات 1253 1254 نتايج اين لشگركشي سياست انگليس در مورد هرات اختلافات ايران و عثماني در دوره محمد شاه معاهده ارزنة الروم ظهور فرقه هاي مذهبي:قيام آقاخان محلاتي ظهور فرقه بابيه مؤسس فرقه بابيه قيام سالار در خراسان اوضاع سياسي و اجتماعي ايران مقارن فوت محمد شاه قائم مقام فراهاني خصوصيات اخلاقي و ويژگيهاي اداري قائم مقام فراهاني :
قائم مقام علاوه بر كفايت و كارداني كشورداري مردي بسيار فاضل و در حسن خط و سلاست انشاء و هنر استيفا و سياق سرآمد زمان خود بود.او در نثر فارسي موجد سبكي تازه كه در رواني و شيريني و متنانت بي نظير است.كسانيكه در زيردست قائم مقام كار مي كرده اند همه مردماني فاضل و منشي بودند.وجود قائم مقام در تبريز باعث اجتماع جمع بالنسبه كثيري از اهل فضل و انشاء در آنجا و محرك نهضتي تازه در نشر فارسي گرديده بود.محمدشاه بعد از آنكه با كمك و تدبير قائم مقام بر اكثر مدعيان فائق گرديد و بر كرسي سلطنت مستقر گرديد همان راهي را رفت كه پدرش در قتل اعتمادالدوله حاجي ميرزا ابراهيم كلانتر پيش گرفته بود و پسرش در كشتن ميرزا تقي خان اميركبير پيروي نمود.قائم مقام در تحكيم اساس سلطنت محمدشاه صادقانه كوشيد و كفايت و لياقت قابل توجهي از خود نشان داد. و چون شاه او را بزرگترين عامل موفقيت خويش مي دانست، و مكرر حسن اعتقاد پدر خود عباس ميرزا را نسبت به قائم مقام ديده و شنيده بود او را به مقام صدارت برگزيد. قائم مقام طبعاً مردي مستبد به رأي و تاحدي خودخواه بود. او به زودي زمام كليه امور كشور را در دست گرفت.او علاوه بر اختيار داري در كليه امور كشوري و لشگري، در امور خصوصي شاه و حرمخانه و بسياري از خصوصيات زندگي وي دخالت مي كرد.چون قائم مقام از لا اباليگري وضعف مزاج و سستي اراده محمدشاه به خوبي اطلاع داشت. امور لشگري و كشوري را شخصاً و بدون مراجعه به شاه اداره مي كرد. او به واسطة سوءظني كه به غالب درباريان و اطرافيان شاه داشت. هيچ يك را در كارهاي مملكت با خود شريك قرار نمي داد .قائم مقام از اختياراتي كه در اثر نفوذ شخصيت خود در كشور به دست آورده بود به نفع مملكت استفاده مي كرد .دشمنان و مخالفين قائم مقام نسبت به اقدامات اصلاحي او حسادت ورزيدند.بضي از رجال و اطرافيان شاه و كسانيكه براي رسيدن به مقامات عاليه كشورمي و لشگري صدراعظم دانا و توانا را سد راه خود مي دانستند. اقدامات او را دليل بي اعتنايي نسبت به شاه و نشانه خودسري و استبداد رأي دانستند.دشمنان صدراعظم به محمدشاه چنين وانمود كردند كه قدرت روز افزون صدراعظم موجب زوال سلطنت خواهد شد.سرانجام محمدشاه تحت تأثير افكار و عقايد مخالفين صدراعظم دستور داد قائم مقام را در 27 ماه 1251 به قتل رساندند .حاج ميرزا آقاسي
محمدشاه پس از قتل قائم مقام، مقام صدارت را به حاج ميرزا آغاسي، آخوند ايرواني، سپرد. حاج ميرزا آغاسي به مدت سيزده سال مقام صدارت اعظمي حكومت محمد شاه را به عهده داشت.او فردي ساده لوح و بي تدبير بود. و در تمام پادشاهي محمدشاه ادارة امور كشورم برعهدة او بود و محمد شاه پيوسته به او اعتماد و ارادتي مخصوص نشان مي داد . محمدشاه علاوه بر آنكه به هيچ وجه در مقابل اعمال و اقوال و خواهش و فرمايش حاجي ميرزا آغاسي مخالفتي نشان نمي داد، با وجود همة خطاها و خرابكاريهاي جاجي ميرزا آغاسي، هر كس هر چه در مورد او مي گفت، علاوه بر آنكه ناديده مي گرفت به تبعيد و آزار او نيز مي پرداخت.محمدشاه حاج ميرزا آغاسي را مراد و مرشد خود مي دانست ودر نامه هايي كه به او مي نوشت او را (حاجي سلمه الله تعالي) يا (روحي فداك) خطاب مي كرد.محمدشاه عقيده داشت هر چه حاج ميرزا آغاسي انجام دهد عين صوابست، او نيز با اقدامات بي تدبيرانه بيشترين ضربه را بر اوضاع سياسي و اقتصادي كشور ايران در اين دوره وارد آورد. حاج ميرزا آغاسي در مدت صدارت خود املاك بسيار از متعلقات دولت و مردم را غصب كرد.عوام فريبي و سالوس و رياكاري از خصائص اخلاقي حاجي ميرزا آغاسي بود.او براي جلب قلوب مردم هرگز جواب رد به متقاضيان حقوق مستمري يا پاداش نمي داد .نتيجة سوء سياست و بي تدبيري و بي كفايتي حاج ميرزا آغاسي در ادارة امور كشور، تهي شدن خزانه از پول و ا متناع فرمانروايان و حكام ايالات از فرستادن ماليات به پايتخت و پريشاني و اختلال ماليه مملكت بودحكومت 90 روزه ظل السلطان
ظل السلطان دهمين پسر فتحعليشاه بود هنگام فوت پدرش در اصفهان، حكمران تهران بود. او با بسياري از شاهزادگان و حكام ولايات مركزي ايران و عده اي از درباريان كه در تهران بودند همدست و هم عهد شد و خود را پادشاه خواند.ظل السلطان پس از اعلام سلطنت خود به دست به بذل و بخشهايي در ميان مردم زد. دسته هاي نظامي را كه همراه فتحعليشاه به اصفهان رفته بودند با فرماندة آنان علينقي ميرزا ركن الدوله به پايتخت اظهار كرد. علينقي ميرزا فرمان ظل السلطان را پذيرفت و با سپاه خود و كليه ذخائر و اثاثيه سلطنتي به تهران آمد. و ضمن دمتگزاري بازوبند فتحعليشاه را كه يك پارچه الماس موسوم به درياي نورو به وزن 40 گرم بود به ظل السلطان تسليم كرد.علينقي ميرزا علاوه بر قبول اطاعت محض از ظل السلطان، از طرف او نامه هايي به حكام ولايات نوشت و آنانرا به قبول امر و فرمان ظل السلطان خواند. ظل السلطان، يكي از محارم خود، محمد جعفر خان كاشي را به وزارت برگزيد.علينقي ميرزا ركن الدوله از طرف ظل السلطان به تبريز رفت تا محمدميرزا را به قبول سلطنت ظل السلطان دعوت كند. از طرف ديگر محمدميرزا وليعهد رسمي، با شنيدن خبر وفات فتحعليشاه به كمك ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني در صدد جمع قوا براي تسخير تهران و سركوب كردن ظل السلطان برآمد.قائم مقام سپاهي را براي سركوب ظل السلطان روانه تهران كرد .از طرف ديگر ظل السلطان نيز سپاهي به تعداد 000/15 تن به سرداري برادر ديگر خود، امام ويردي ميرزا ايلخاني براي تصرف زنجان، آذربايجان و تهديد محمدميرزا روانه كرد.دو سپاه در نزديكي قزوين روبه رو شدند و پس از برخورد مختصري سپاه ظل السلطان از هم پاشيد و همگي به اردوي محمدميرزا پيوستند.بدين ترتيب اميد ظل السلطان به يأس مبدل شد و درصدد پوزش و عذرخواهي و جلب محبت محمدميرزا برآمد.سرانجام محمدميرزا در اول رمضان 1250 وارد تهران شد و روز 14 آن ماه تاجگذاري كرد و سلطنت 90 روئزه ظل السلطان پايان گرفت .لشگركشي محمد شاه به هرات
محمدميرزا در زمان وليعهدي پدر خود عباس ميرزا مأمور فتح هرات گرديد و در حين محاصره هرات، به علت فوت پدرش عباس ميرزا، هرات را رها كرد و با كامران ميرزا حاكم هرات صلح كرده و قرار شد كامران ميرزا هر ساله خراجي به دولت ايران بپردازد و خود را از دست نشاندة اين دولت بكند. در اوايل پادشاهي محمد شاه، كامران ميرزا نقض عهد كرد و حتي به تعرض به خاك سيستان پرداخت. در اين زمان روسها به علت دست يافتن به خارا و فيوه و نزديك شدن به حدود افغانستان پادشاه ايران را براي لشكركشي به هرات تشويق مي كردند.مستشاران و مأمورين انگليسي تلاش كردند كه محمد شاه را از لشكركشي به هرات بازدارند و چون شاه اعتنايي به خواهش آنان ننمود. افسران انگليسي سپاه ايران را ترك كردند. محمدشاه در 19 ربيع الثاني 1253 به قصد تسخير هرات عازم شد. دولت انگليس كه به موجب عهدنامة با ايران شرط كرده بود كه در اختلاف بين ايران و افغانستان مداخله نمايد چون مساعيش در منصرف كردن محمدشاه از لشكركشي به هرات مفيد نيفتاد به برانگيختن امراي افغان بر ضد ايران اقدام نمود. دولت انگليس نمايندة خود يعني الكساندر برتر را پيش دولت محمدخان حاكم كابل فرستاد تا او را به ياري كامران ميرزا دعوت نمايد.دوست محمد خان با پيشنهاد شرايطي حاضر شد كه با كامران ميرزا همدست گردد، اما چون دولت انگليس زيربار قبول شرايط دوست محمدخان نرفت و روسها نيز سعي بسيار در جلب خاطر دوست محمدخان و برادرش امير قندهار كهندل خان داشتند، عاقبت اين دو برادر جانب پادشاه ايران را گرفتند و انگليسيها از اين اقدامات خود به نتيجه اي نرسيدند كامران ميرزا مردي بي كفايت بود، اما وزير او يارمحمدخان، با جمع آوري سپاهي به تحكيم قلعة هرات پرداخت و پوتين جر مهندس توپچي انگليسي نيز او را در اين كار جداً ياري نمود. محمدشاه و سپاهيانش محمد دو ماه پشت حصار هرات ماندند و به تسخير آن قادر نشدند.در حين محاصرة هرات سفير انگليس جان مك نيل به اردوي محمدشاه آمد و تقاضاي صلح با كامران را پيشنهاد نمود.در همين زمان سيمونيچ سفير روس نزد محمد شاه رفت و او را به ياري افسران روسي آگاه نمود نتايج لشگر كشي محمدشاه به هرات محمدشاه با اعلام مساعدت سفير روس به ادامة محاصرة هرات پرداخت و به پيشنهاد سفير انگليس توجهي نكرد.جان مك نيل سفير انگليس از اين عمل به خشم آمد به تهران برگشت و شاه ايران را تهديد كرد كه اگر دولت ايران به تصرف هرات اقدام نمايد، دولت انگليس آنرا عملي خصمانه خواهد شمرد. دولت انگليس بلافاصله پس از اين هشدار كشتيهاي جنگي خود را براي تصرف جزيره خارك اعزام كرد. در اين زمان علاوه بر تصرف جزيرة خاركم توسط اعمال انگليس شورشهايي نيز در بعضي از نقاط كشور اتفاق افتد كه عمال انگليسي در نهان دامنة آن طغيانها را توسعه مي دادند تا به هر صورت كه باشد شاه را از تسخير هرات بازدارند.در اين زمان محمدشاه اوضاع آشفته داخلي كشور را مشاهده كرد و چون ديد از عهدة محاصرة هرات و خصومت علني با انگليس بر نمي ايد بعد از تحمل خسارات و تلفات بسيار از سرحصار اين شهر دست برداشت و بدون آنكه با كامران ميرزا اقدام به امضاي قراردادي يا توافقنامه اي نمايد به تهران بازگشت.لشكركشي ناموفق محمدشاه به هرات و توطئه هاي دولت انگليس در اين مورد لطمة بزرگي به حيثيت ايران در داخل و خارج از كشور ايران وارد آورد، و زمينه، جدايي هرات و افغانستان را از به ايران به طور كامل فراهم كردسياست انگليس در مورد هرات
انگليسيها افغانستان را جزء لاينفك هندوستان مستعمره مهم و اصلي انگلستان مي دانستند.بريتانيا مي خواست به هر صورت يك حكومت پوشالي دست نشانده در افغانستان كه سنگر طبيعي هندوستان بود به وجود آورد.انگليسيها مي توانستند با سلطه بر افغانستان راه نفوذ روسيه را به طرف هندوستان ببندند.در افغانستان نيز عمال انگليسي بتدريج نفوذ خود را بسط دادند.كوشش عمال انگليسي در افغانستان اين بود كه قدرت و نفوذ حكام و امراي كابل را كه غالباً متمايل به دربار ايران بود و سلطة ديرين و تاريخي كه يك كشور همنژاد و همزبان و همكيش خود يعني ايران را بر استقرار و نفوذ استعماري بيگانه ترجيح مي دادند، از ميان بردارنداختلافات ايران و عثماني در دوره محمد شاه
بين ايران و عثماني دائماً بر سر مسائل سرحدي و تعرضات ايلات دوطرف به خاك يكديگر و بدرفتاري تركان عثماني نسبت به زوار و تجار ايراني در خاك عراق اختلاف بروز مي كرد. از جمله در موقع سرگرمي محمدشاه به محاصرة هرات يعني در سال 1253 سوء استفاده كردند. والي بغداد در اين سال كه از ترقي تجارت بندر خرمشهر در مقابل بصره در رشك بود به بندر خرمشهر لشكر كشيد. و قسمت مهمي از آنجا را ويران نمود و به بازرگانان آنجا صدمة بسيار زد.در سال 1258 محمود پاشا والي ولايت سليمانيه پس از معزول شدن به دولت ايران پناهنده گرديد. محمدشاه از دولت عثماني خواست كه محمود پاشان را به شغل اول خود برگردانند.چون دولت عثماني در برابر خواهش محمدشاه مسامحه نمود محمدشاه به والي كردستان دستور داد كه به ياري محمود پاشا به خاك عثمانين حمله ببرد.والي كردستان در حمله به خاك عثماني شكست خورد، و محمدشاه خود تصميم گرفت براي جنگ با دولت عثماني سپاهي جمع كند.در اين زمان سنفراي دو دولت و به وساطت سراي روس و انگليس در طهران و استانبول قرار شد انجمني براي حل اختلافات تشكيل دهند. انجمن تشكيل شده توسط نمايندگان چهار دولت روس، انگليس، ايران و عثماني ، به مذاكره در مورد حل اختلاف پرداختند اما نتيجة ثابتي حاصل نشد. در سال 1258 والي بغداد با بهانه اي به كربلا لشكر فرستاد. و به قتل عام مردم آنجا دست زد و نزديك نه هزار تن از مردم بيگانه آنجا را كه تمام شيعه و اكثراً ايراني بودند كشت.نرسيدن اين خبر محمدشاه را به خشم آورد بلافاصله دستور داد براي انتقام اين حركت سپاهي به سرحد عراق عرب اعزام شود .وساطت نمايندگان روس و انگليس مانع از اعزام لشكر ايران جهت حمله به خاك عراق شد و قرار شد انجمني در ارزنه الروم با حضور نمايندگان چهار دولت تشكيل شود .معاهده ارزنة الروم
ميرزا تقي خان اميركبير از طرف دولت ايران مأمور مذاكره با دولت عثماني شد.ميرزا تقي خان از سال 1258 تا 1262 يعني نزديك سه سال در ارزنه الروم با نمايندگان دول همسايه (روس و انگليس و عثماني) براي رفع اختلافات بين ايران و عثماني مذاكره مي كرد. در مدت مذاكره ميرزا تقي خان در ارزنه الروم، وي يك بار به علت غوغاي عوام و تحريك دشمنان نزديك بود به قتل رسيد.سرانجام در تاريخ 16 جمادي الثانيه 1262 معاهدة ارزنه الروم در اين شهر شامل نه ماده بين نمايندگان ايران و عثماني و با وساطت سفراي روس و انگليس منعقد شد.به موجب اين عهدنامه، دولت ايران از دعاوي خود نسبت به سلميانيه و قسمت غربي ولايت زهاب صرفنظر كرد.دولت عثماني نيز حق تصرف ايران را نسبت به بندر خرمشهر و جزيرة خضر و ساحل چپ شط العرب و حق كشتيراني اين دولت را در اين قسمت شناخت.قرار شد عثمانيها نسبت به زوار و تجار ايراني رفتار سوء سابق را ترك كنند.طرفين خاك خود با رعاياي يكديگر به قواعد بين المللي رفتار نمايند. عهدنامه مذكور از اختلافات ارضي و مشكلات سرحدي دو دولت را به طور قطع از ميان نبرد. نقل و انتقال عشاير سرحدي و عادت آنان به ييلاق و قشلاق همچنان مشكلاتي را براي تحديد حدود مرزها فراهم مي كرد . مسئله تعيين حدود ايران و عقماني كه بايستي فقط بين دو دولت و با دست نمايندگان ذينفع حل بشود هميشه به صورت يك مشكل عمده سياسي موجب تيرگي روابط دو دولت بود و تا پايان امپراطوري عثماني و انقراض آن دولت و استقرار مشروطيت در ايران ادامه داشتظهور فرقه هاي مذهبي:
قيام آقاخان محلاتي
در سال 1232 شاه خليل الله از سادات حسيني كه بر بقية فرقة اسماعيليه در ايران و هندوستان رياست روحاني داشت و چندي نيز به حكومت كرمان رسيده بود و يزد بدست فتنه جويان به قتل رسيد. فتعليشاه براي استمالت ياران او پسر بزرگش آقاخان را به دامادي خود اختيار نمود و حكومت قم و محلات را به او داد. آقاخان در دستگاه قاجاريه محترم بود و محمدشاه در سال 1251 حكومت كرمان را به او سپرد.در سال 1255 آقاخان كه از طرز رفتار حاجي ميرزا آقاسي با خود راضي نبود سر به طغيان برداشت. لشكريان دولتي به سركوب او پرداختند و آقاخان به قلعه بم پناه برد. و سپس به دستور محمدشاه در محلات اقامت گزيد. پس از چند آقاخان به بهانة حركت به مكه از محلات به يزد رفت. در يزد آقاخان مريدان نقش دور او را گرفتند و آقاخان بار ديگر راه طغيان پيش گرفت. اين دفعه بهاء الدوله بهمن ميرزا از نوادگان فتحعليشاه كه حكومت يزد را برعهده داشت به جنگ با آقاخان اقدام نمود. آقاخان بار ديگر مجبور گرديد به كرمان پناه ببرد و چون در كرمان نيز مغلوب شد در سال 1257 از راه قندهار به هند رفت حمايت دولت انگليس قرار گرفت .در اواخر دورة سلطنت محمدشاه برادر آقاخان، ابوالحسنخان معروف به سردار بار ديگر از قندهار به بلوچستان حمله آورد ولي به زودي سركوب شد.خاندان آقاخان هنوز در هند رياست اسماعيليان ايران و هند را برعهده دارند.ظهور فرقه بابيه
هنوز فتنة آقاخان محلاتي به كلي خاتمه نيافته بود كه محمدشاه با بروز فتنه هاي جديدي مواجه گرديد.در نواحي شمال شرقي خراسان طايفه قادريه (نخشبنديه) به مخالفت با حاكم خراسان قيام كردند. و در همان زمان در جنوب ايران نيز صاحب داعيه اي به نام سيدعلي محمد شيرازي معروف به باب در لباس مذهبي و به عنوان ارشاد و هدايت خلق قيام كرد. و فرقه جديدي به نام بابيه را پديد آورد. آئيين بابيگري از شيخيگري پديد آمده و شيخيگري را شخصي به نام شيخ احمد احساني در زمان فتحعليشاه ابداع نمود. شيخ احمد احسايي يكي از علماي شيعه از اهل ساحل بحرين يعني قسمت احساء بود. شيخ احمد، فردي فاضل و فصيح بود ولي در تشيع راه افراط را به يهود و عقايدي را در مورد اصول دين ابداع كرد كه با عقايد علماي سابق شيعه فرق مي كرد. او از اصول خمسة دين سه ركن توحيد، نبوت و امامت را پذيرفت، عدل و معاد را منكر شد. شيخ احمد خود را شيعه كامل و واسطة بين امام غايب و مردم دانست و بدين طريق فرقة بد شيخيه را ابداع نمود. جانشين او سيد كاظم رشتي راه او را ادامه داد و شاگردان بسياري را تربيت كرد كه علي محمد شيرازي يك نمونه از آنها بود.در ابتداي دعاوي جانشيني سيدكاظم رشتي، بين علي محمد شيرازي و ديگر شاگردان سيدكاظم رشتي از جمله حاج محمد كريم خان قاجار در كرمان درگيري به وجود آمد. او علي محمد شيرازي بر او غلبه كرد و خود را واسطة بين امام زمان و مردم خواند و فرقه جديد بابيه را تأسيس نمود مؤسس فرقه بابيه اين دوره طولاني و مهم از چند جهت حائز اهميت است: 1-در اين دوره است كه سياستهاي استعماري اروپائيان در ايران نفوذ مي كند.2-در اين دوره ايران وارد جنگهاي طولاني با روسيه مي شود و در نتيجه بسياري از مناطق قلمرو حكومتي را از دست مي دهد.3-در اين دوره مرزهاي طبيعي ايران تغيير مي كند و مناطق زيادي از ايران جدا مي شود .4-اين دوره از لحاظ تحولات فكري و انديشه‌اي و ساختار حكومتي قابل توجه است .5-انقلاباتي كه در اين دوره رخ مي دهد ، زمينه ساز تحول اجتماعي سياسي عظيمي در ايران مي شود . 6-وجود شخصيتها و روشنفكران و اصلاحگران ، مسائل مهمي را در اين دوره ايجاد كرده اند.مراحل تحولي در سلسله قاجار
به طور كلي بررسي قاجاريه بدون تقسيم بندي امكان پذير نيست زيرا در دوره هر كدام از پادشاهان تحولات و رخدادهايي روي مي دهد كه با تحولات پادشاه قبلي متفاوت بوده است دوران فرمانروايي قاجاريان بر ايران را به چند مرحله مي توان تقسيم كرد : مرحله اول: قاجاريه در تكاپوي قدرت
مرحله دوم : شكل گيري رسمي حكومت قاجاريه - حكومت آقا محمد خان 1203-1212 ه . قمرحله سوم : تثبيت و استواري حكومت قاجاريان سلطنت فتحعلي شاه 1212-1250 ه . قمرحله چهارم : حكومت محمد شاهمرحله پنجم : حكومت ناصر الدين شاه مرحله ششم : مظفر الدين شاه مرحله هفتم : مشروطه و محمد علي شاه مرحله هشتم : استقرار مشروطه و احمد شاه مرحله اول : ايل قاجار پيش از كسب قدرت الف : نسب و خاستگاه قاجاريه طايفه اي هستند از نژاد مغولان ، ابتدا در ارمنستان ساكن بودند. . در هنگام شكل گيري قدرت صفويان يكي از قبايل مهم بودند . شاه عباس آنها را به مناطق گرگان و استرآباد كوچاند.ب: قاجاريه در عهد نادر شاهرئيس ايل قاجار در زمان سقوط سلسله صفويه كسي بود بنام فتحعلي خان قاجار . پس از سقوط اين سلسله به تهماسب شاه پيوست اما به علت حسادت نادر بر دليريها و جنگجوئيهاي وي ، توسط نادر به قتل رسيد. پسر وي محمد حسن خان قاجار همواره كينه نادر را به دل داشت اما نتوانست كاري بكند . پس از مرگ نادر در گرگان استرآباد شروع به جمع آوري سپاه شد ج : قاجاريه در عهد زنديان محمد حسن خان قاجار در عهد كريم خان بر عليه وي شورش كرد اما سركوب و كشته شد پسران وي آقا محمد خان ، حسين قلي خان جهانسوز ، بر عليه زنديان قيام كردند قيام حسين قلي خان جهانسوز سركوب شد.اما آقا محمد خان توانست سلسله زنديه را منقرض كرده و خود به مسند قدرت نشيندسير قدرت يابي آقا محمد خان
ايل قاجار از زمان نادر شروع به توسعه دادن نواحي سكونت خود شدند .در زمان كريم خان نواحي شمالي و تهران و قزوين به تصرف قاجاريان درآمد . سرانجام بر اثر قدرت نماييهاي آقا محمد خان كليه متصرفات زنديان به تصرف وي درآمد .آقا محمد خان پسر محمد حسن خان قاجار بود
به هنگام كشته شدن پدرش به همراه برادرانش به دربار كريم خان زند پناهنده شدند و تا مرگ كريم خان در شيراز بود پس از كريم خان به مازندران و گرگان بازگشتند و بناي ناسازگاري مجدد را با دولت زند شروع كردند قدرت نماييهاي آقا محمد خان از زمان علي مراد خان آغاز شد و در زمان لطفعلي خان به اوج رسيد آقا محمد خان طي سه جنگ به سالها 1203- 1205 - 1206 ، موفق شد نيروهاي زنديان را شكست دهد و قلمرو و متصرفاتي آنان را به دست گيرد و به سال 1208 / 1209 آقا محمد خان در تعقيب لطفعلي خان به كرمان لشكر كشيد و پس از تسخير آن حكم به قتل و ويراني و تنبيه مردم آنجا داد و دستور داد 20000 جفت چشم كنده و به او تحويل دهد.پس از اين سياست خشن به سال 1209 به قفقاز لشكر كشيد
از اينجا مي توان آقا محمد خان قاجار را مؤسس سلسله قاجار دانست و پس از شكست لطفعلي خان زند ، در واقع عمر سلسله زند به پايان رسيد و سلسله قاجار به حكومت رسيدمرحله دوم : حكومت آقا محمد خان
پس از اينكه نواحي جنوب ايران را گرفت به طرف شمال و سمت قفقاز لشكر كشيد. تاجگذاري در تهران :
پس از تصرف قفقازيه و سركوب كليه امراء و حكام داخلي و پذيرش اطاعت و فرمان خان قاجار از سوي كليه نواحي به استثناي مشهد و خراسان كه هنوز زير فرمان شاهرخ ميرزا و فرزندش نادر ميرزا بود ، آقا محمد خان زمان را براي تاجگذاري خود مناسب ديد و به سال 1210 ه . در تهران به نام پادشاه ايران تاجگذاري كرد .لشكركشي به خراسان
پس از تاجگذاري آقا محمد خان هيچ مدعي ديگري به جز شاهرخ ميرزا نداشت به همين دليل براي برانداختن خاندان افشار به خراسان لشكر كشيدحكام محلي خراسان كه فقط اطاعت ظاهري از خاندان افشار داشتند ، از ترس مجازاتهاي شديد خان قاجارهمگي تسليم آقا محمد خان شدند .نادر ميرزا به افغانستان گريخت و شاهرخ كور همچنان در مشهد ماند و اطاعت خان قاجار را پذيرفت آنگاه آقا محمد خان در صدد جمع خزاين نادر درآمد سرانجام شاهرخ كور را به همراه خانواده اش به تهران روانه كرد و او در راه وفات يافت. آقا محمد خان پس از تصرف خراسان به زمانشاه دراني پادشاه كابل و هرات دستور داد اطاعت او را بپذيرند وقتي كه كليه نواحي شرق به تصرف خان قاجار در آمدخبر دست اندازي روسها در مرزهاي شمالي به گوش آقا محمد خان رسيدصفات شخصي آقامحمد خان
او كه مدت كرو فرش از 1192-1211 ، جمعا به مدت 18 سال طول كشيد پادشاهي بود مدبر، رشيد ، جنگ آور ، اما در سخت و بيرحمي و پول دوستي دوستي نظيري نداشت همچنين فوق العاده فردناسپاهي بود، رفتار او با لطفعلي خان و ساير زنديان علي رغم همه مهر و رافت كريم خان نسبت به او و زد و خوردهاي مكرر با زنديان و قتل عامهاي آنان ، همه بي انصافي او را بيان مي كندجنگ هاي آقا محمد خان در قفقاز
آقا محمدخان پس از شكست لطفعلي خان زند ، براي تصرف مجدد و سركوبي حكمرانان قفقاز ، بدانسو لشگر كشيد . اين امر پيش از تاج گذاري در تهران صورت پذيرفتسير تهاجم آقا محمد خان به قفقاز در مرحله اول :پس از اينكه نواحي جنوب ايران را گرفت به طرف شمال لشكر كشيدچون ايالت شروان و گرجستان در تمام دوران صفويان مطيع ايران بود و در دوره زنديه از تخت حكم پادشاهان ايران بيرون رفته بودند و حاكميت دولت روسيه را قبول كرده بودند.هراكليوس دوم حاكم گرجستان به سال 1207 گنجه را تصرف كرده بودآقا محمد خان نسبت به اقدامات اهالي قفقاز برآشفت و به سال 1209 به آذربايجان حركت كرد . ابراهيم خليل خان جوانشير والي آنجا به سختي مقاومت كردآقا محمد خان به سمت آنجا را محاصره كرد سرانجام پس از يك محاصره طولاني توانست شهرهاي ايروان ، قراباغ ، شكي ، شيروان را تصرف كند ، و جهت تصرف تفليس و گرجستان آماده شدفتح تفليس :
به سال 1210 براي مطيع كردن هراكليوس دوم عازم تفليس شد پس از مقاومت سخت گرجيان آنجا را گرفت هراكليوس دوم فرار كرد كشتار و قتل و غارت آقا محمد خان در تفليس ، يادآور فاجعه كرمان بود علت قتل عام و غارت آقا محمد خان د رتفليس :
براي عبرت ساير امراي قفقازيه ، جلب محبت مسلمانان آن ناحيه اصولا بنابر تعصب مذهبي كه داشت دستور داد جمعي از مسيحيان روحانيون را در كورا غرق كرد همچنين دستور ويراني و نابودي بعضي از كليسا هاي شهر را داد پس از تصرف قفقازيه و سركوب كليه امراء و حكام داخلي ، آقا محمدخان به سال 1210 ه . در تهران به نام پادشاه ايران تاجگذاري كرد زمانيكه خبر فتح تفليس و گرجستان به گوش كاترين دوم حاكم روسيه رسيد ، برآشفت ( زيرا هراكليوس حاكم گرجستان زير حمايت دولت روسيه بود) و در صدد انتقام از خان قاجار برآمد .دولت روسيه نيرويي به سركردگي گداويچ جهت تصرف گرجستان فرستاد ، نيروي ديگري نيز به دربند فرستاد .چون حاكمان اين نواحي از كمك فوري شاه نااميد شدند به سپاه روس ملحق شدند به اين ترتيب دربند ، طالش ، گنجه اطاعت روس را پذيرفتند حتي طولي نكشيد كه سپاهيان روس از كنار ساحل رود ارس وارد دشت مغان شدند .شاه قاجار بلافاصله از تهران به جانب آذربايجان حركت كرد در قفقاز به محاصره قلعه شوشي پرداخت . در جريان محاصره گروهي كه از اقدامات خشمگين و تندروي خسته شده بودند بر سرش ريختند و او را كشتندسلطنت فتحعلي شاه
مرحله سوم : تثبيت و استواري حكومت قاجار
با مرگ آقا محمد خان در سال 1211 ، برادر زاده او به نام بابا خان ( معروف به فتحعلي شاه ) جانشين وي شد . فتحعليشاه نه تنها قلمرو حكومت قاجار را حفظ كرد بلكه با اقدامات وفعاليتهايي كه طي 37 سال حكومت خود انجام داد ، موجب تثبيت و استوار حكومت قاجاريه گرديد . دوران فرمانروايي فتحعلشاه برايران يكي ازمهمترين دوره هاي حكومت قاجار است . اين دوره يكي از پرحادثه ترين و جنجالي ترين دوره هاي قاجار است . تمام حكمراني شاه در اين دوره در جنگ و كشمكش با دشمنان خارجي و مدعيان سپري شد . اما علي رغم وجود كشمكش و جنگهاي طولاني در اين دوره تحولات و تغييراتي نيز در اين دوره ايجاد شد كه در ساختار قدرت و نهاد حكومت تاثير گذارد .ويژگيهاي مهم اين دوره :
در اين دوره در زمينه علمي و فرهنگي فعاليتهايي انجام شد . همچنين تحولات فراواني در نظام كشور ايجاد گرديد . اين تحولات عبارتند از :در امور نظامي و لشكري ،تحول در نهاد سياست و امر حكومت ،تحول در نوع فكر و انديشه ، تحولات در سيستم اداري و اجرائي، تحولات به وجود آمده در نظام جتماعي و زندگي مردم با توجه به طولاني بودن دوره حكومت فتحعليشاه ، وجود تحولات و تغيير خاص در اين دوره را بايد از چند جنبه مورد بررسي قرار داد كه خود بحث مفصلي است . وفات فتحعليشاه
نوزدهم جمادي الاخر 1250ه. ق پس از مرگ عباس ميرزا (1249 ) ، فتحعليشاه براي وصول بقاياي ماليات فارس كه پسرش ميرزا حسينعلي ميرزا والي آن ايالت بود ، از تهران به سوي جنوب حركت كرد . اما به علت عليل بودن و ضعف مزاجي كه از چندي پيش به وي دست داده بود ، در اصفهان در نوزدهم جمادي الاخر سال 1250 در 68 سالگي پس از 37 سال سلطنت بدرود حيات گفت . فتحعليشاه در دوره پادشاهي طولاني خويش همواره سرگرم كشمكش با قواي داخلي و خارجي بود و به كمك فرزندان خود بود كه توانست بر مشكلات داخلي توفيق يابدمرحله چهارم : حكومت محمد شاه
ظل السلطان دهمين پسر فتحعليشاه بود هنگام فوت پدرش در اصفهان، حكمران تهران بودپس از رسيدن خبر فوت فتحعليشاه به تبريز، محمد ميرزا فرزند عباس ميرزا كه پس از فوت پدر سمت وليعهدي يافته بود در تاريخ ششم رجب 1250 در تبريز با دستياري ميرزا ابوالقاسم فراهاني به تخت پادشاهي جلوس كرد و در چهاردهم اين ماه به همراه سفراي انگليس و توپخانه و سپاه مفصلي كه فرماندهي آنها با لندزي از سران لشگري انگليس بود، از آذربايجان به قصد طهران حركت كرد. ظهور مدعيان سلطنت
براثر انتشار خبر وفات فتحعليشاه در پايتخت و اغلب ولايات ايران، شاهزادگان به ادعاي سلطنت برخواستند.در تهران شاهزاده عليشاه ظل السلطان پسر دهم فتحعليشاه خود را عادلشاه و عليشاه خواند. در فارس حسينعلي ميرزا فرمانفرما به كمك برادرش حسنعلي ميرزا شجاع السلطنه هر يك خود را پادشاه مستقل خواندند و سكه و خطبه به نام خود كردند.بقيه شاهزادگان نيز در حوزه هاي حكمراني خود در انتخاب روش و طريقه اي كه تبعيت آنان را نسبت به پادشاه وقت تعيين نمايد سرگردان بودند.زمانيكه محمدشاه همراه با سپاه خود به پايتخت (تهران) رسيد به كمك وزير خود، ميرزا ابوالقاسم فراهاني (قائم مقام) به سركوب مدعيان پادشاهي پرداخت.قائم مقام شاهزاده فيروزميرزا را با منوچهرخان معتمدالدوله و ليندسي از افسران انگليسي را 5000 سربازان و توپخانه به شيراز روانه كرد تا حسينعلي ميرزا فرمانفرما را سركوب كنند.سربازان و نيروهاي ديگري به بروجرد و ملاير فرستاد.تمام مدعيان سلطنت به جزء ظل السلطان ، وقتيكه خود را در مقابل سپاه بزرگي ديدند تسليم شده و به محمد شاه پيوستند . عده اي ديگر از شاهزادگان را قائم مقام دستگير و زنداني ساخت و محمد شاه را از خطر بزرگي كه در آغاز سلطنت او پيش آمده بود نجات داد.قائم مقام به پاداش خدماتي كه در سركوب مدعيان سلطنت نمود به مقام صدراعظمي ارتقا يافت و محمد شاه كليه امور كشور را به وي سپردسلطنت محمدشاه داراي چند ويژگي بود كه پادشاهي او را از شاهان ديگر متمايز مي كرد:به قتل رساندن صدراعظم خود، ميرزا ابوالقاسم فراهاني حكومت 90 روزه ظل السلطان لشكركشي به هرات 1253 1254 نتايج اين لشگركشي سياست انگليس در مورد هرات اختلافات ايران و عثماني در دوره محمد شاه معاهده ارزنة الروم ظهور فرقه هاي مذهبي:قيام آقاخان محلاتي ظهور فرقه بابيه مؤسس فرقه بابيه قيام سالار در خراسان اوضاع سياسي و اجتماعي ايران مقارن فوت محمد شاه قائم مقام فراهاني خصوصيات اخلاقي و ويژگيهاي اداري قائم مقام فراهاني :
قائم مقام علاوه بر كفايت و كارداني كشورداري مردي بسيار فاضل و در حسن خط و سلاست انشاء و هنر استيفا و سياق سرآمد زمان خود بود.او در نثر فارسي موجد سبكي تازه كه در رواني و شيريني و متنانت بي نظير است.كسانيكه در زيردست قائم مقام كار مي كرده اند همه مردماني فاضل و منشي بودند.وجود قائم مقام در تبريز باعث اجتماع جمع بالنسبه كثيري از اهل فضل و انشاء در آنجا و محرك نهضتي تازه در نشر فارسي گرديده بود.محمدشاه بعد از آنكه با كمك و تدبير قائم مقام بر اكثر مدعيان فائق گرديد و بر كرسي سلطنت مستقر گرديد همان راهي را رفت كه پدرش در قتل اعتمادالدوله حاجي ميرزا ابراهيم كلانتر پيش گرفته بود و پسرش در كشتن ميرزا تقي خان اميركبير پيروي نمود.قائم مقام در تحكيم اساس سلطنت محمدشاه صادقانه كوشيد و كفايت و لياقت قابل توجهي از خود نشان داد. و چون شاه او را بزرگترين عامل موفقيت خويش مي دانست، و مكرر حسن اعتقاد پدر خود عباس ميرزا را نسبت به قائم مقام ديده و شنيده بود او را به مقام صدارت برگزيد. قائم مقام طبعاً مردي مستبد به رأي و تاحدي خودخواه بود. او به زودي زمام كليه امور كشور را در دست گرفت.او علاوه بر اختيار داري در كليه امور كشوري و لشگري، در امور خصوصي شاه و حرمخانه و بسياري از خصوصيات زندگي وي دخالت مي كرد.چون قائم مقام از لا اباليگري وضعف مزاج و سستي اراده محمدشاه به خوبي اطلاع داشت. امور لشگري و كشوري را شخصاً و بدون مراجعه به شاه اداره مي كرد. او به واسطة سوءظني كه به غالب درباريان و اطرافيان شاه داشت. هيچ يك را در كارهاي مملكت با خود شريك قرار نمي داد .قائم مقام از اختياراتي كه در اثر نفوذ شخصيت خود در كشور به دست آورده بود به نفع مملكت استفاده مي كرد .دشمنان و مخالفين قائم مقام نسبت به اقدامات اصلاحي او حسادت ورزيدند.بضي از رجال و اطرافيان شاه و كسانيكه براي رسيدن به مقامات عاليه كشورمي و لشگري صدراعظم دانا و توانا را سد راه خود مي دانستند. اقدامات او را دليل بي اعتنايي نسبت به شاه و نشانه خودسري و استبداد رأي دانستند.دشمنان صدراعظم به محمدشاه چنين وانمود كردند كه قدرت روز افزون صدراعظم موجب زوال سلطنت خواهد شد.سرانجام محمدشاه تحت تأثير افكار و عقايد مخالفين صدراعظم دستور داد قائم مقام را در 27 ماه 1251 به قتل رساندند .حاج ميرزا آقاسي
محمدشاه پس از قتل قائم مقام، مقام صدارت را به حاج ميرزا آغاسي، آخوند ايرواني، سپرد. حاج ميرزا آغاسي به مدت سيزده سال مقام صدارت اعظمي حكومت محمد شاه را به عهده داشت.او فردي ساده لوح و بي تدبير بود. و در تمام پادشاهي محمدشاه ادارة امور كشورم برعهدة

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 4

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 71
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 88
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 791
  • بازدید کلی : 28763
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه