loading...

nikaram

nikaram

بازدید : 299
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

رسيدن ايرانيان به مرزهاي طبيعي خود، و در بعضي مواقع به ويژه در عهد پادشاهي شاه عباس بزرگ و نادر شاه به مرز دوران ساسانيان به ايران شكوه و جلال پيشين را باز داد. براي اروپا كه جداً در معرض خطر دولت عثماني بود، بسيار گرانبها و ارزشمند محسوب مي‏شد،

به نحوي كه مآل انديشان قوم در آن ديار، دولت صفوي را مايه نجات خويش و نعمتي براي خود مي‏پنداشتند و به همين سبب با پيامهاي دلگرم كننده خود، پادشاهان ايران را به ادامه نبرد و ستيز با عثماني تشويق مي‏كردند. بعد از عقب نشيني سلطان سليمان قانوني از آذربايجان و تحمل تلفات سنگين سپاه عثماني از سرما و برف و فقدان آذوقه، فرستاده ونيز در دربار عثماني به پادشاه خود نوشت: تا آنجا كه عقل سليم گواهي مي‏دهد اين امر جز مشيت باري تعالي چيز ديگري نيست زيرا مي‏خواهد كه جهان مسيحيت را از ورطه اضمحلال نهايي رهايي بخشد .
برخي مي‌پندارند تشكيل دولت صفوي زياني بزرگ براي جهان اسلام بود، بدين معني كه با رسمي كردن تشيع، و ضعيف ساختن تسنن، يكپارچگي مذهبي سرزمين‌هاي اسلامي را كه تا آن دوران باقي مانده بود، از ميان برد و آن محيط پهناور و يگانه جغرافيايي را از ميان قطع كرد و به خطر انداخت. لازم به ذكر است، پيش از اين در قرن هاي چهارم تا ششم هجري دولت اسماعيلي فاطميان در مصر خلافتي در مقابل خلافت عباسي تأسيس كرده بود و تا زماني كه هر دو دولت قدرتمند بودند، هيچ مشكلي در مقابله با صليبيان نداشتند. بنا بر اين قطعا اين نخستين بار نبود، كه يك حكومت رسمي شيعي تأسيس مي‌شد. ثانياً قدرت دولت عثماني و توسعه پياپي آن بدون پشتوانه فرهنگي و اجتماعي لازم صورت مي‌گرفت. به طوري كه علي رغم چند قرن سلطه بر يونان، بالكان و چند كشور ديگر اروپايي تنها عده كمي از مردم آن نواحي مسلمان شدند و هر چند اين مطلب درست است كه عثماني بر اثر مناقشه‏هاي ممتد با صفويان همواره از مرزهاي شرقي خود بيمناك بود و ناگزير بخشي بزرگ از نيروي نظامي خويش را در آن جانب صرف مي‏كرد و از پيشرفت و تمركز نيرو در جبهه‏هاي اروپا باز مي‏ماند، اما شكستهاي بزرگ عثماني در اروپا بعد از محاصره وين در سال ۱۶۸۳ ميلادي و همزمان با افول و اضمحلال دولت صفوي رخ مي‌دهد. در واقع عامل اصلي شكست عثمانيان نه پيدايش دو حكومت شيعه و سني، بلكه برتري ادوات نظامي اروپاييان در قرن هجدهم و ضعف ساختارها و بنيه‌هاي اقتصادي و اجتماعي عثماني نسبت به جوامع اروپاست.

دولت صفوي بنيادگذار دولتي واحد با مذهبي واحداز نظر تاريخ ايران معاصر، دولت صفوي داراي دو ارزش اساسي و حياتي است: نخست ايجاد ملتي واحد با مسئوليتي واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نيز در مقابل گردن‌كشان و عاصيان بر حكومت مركزي؛ دوم ايجاد ملتي داراي مذهبي خاص كه بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواري هاي بزرگ را در برابر هجومهاي دو دولت نيرومند شرقي و غربي تحمل نموده‌است. در اين مورد، مذهب رسمي شيعه دوازده امامي، همان كاري را انجام داد كه اكنون ايدئولوژيهاي سياسي در تشكيل حكومتها مي‏كنند.
به هر حال با تشكيل دولت صفوي، گذشته ديربازي از گسيختگي پيوندهاي ملي ايرانيان به دست فراموشي سپرده شد و بار ديگر از ملت ايران ملتي قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ايام سلطنت شاه عباس اول به حدود امپراتوري ساسانيان رسانيد.
رشته اصلي و اساسي اين پيوند ملي، مذهب تشيع بود، و گرنه با وضعي كه در آن ايام پيش آمده بود، هيچ عامل ديگري نمي‏توانست چنين تأثيري در بازگرداندن آن پيوند و همبستگي داشته باشد، چنانكه اهل سنت ايران كه در عهد شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب زير فشارهاي سختي بودند، بقاي دولت عثماني و ضميمه شدن ايران را به خاك آن دولت آرزو مي‏كردند. دسته‏هايي از كردان سني مذهب كه تمايلي به اطاعت از يك پادشاه شيعي مذهب نداشتند، بي هيچ گونه مقاومتي و مخالفتي در قلمرو عثماني باقي ماندند؛ و دست به دست گشتن برخي از نواحي كرد نشين ميان دو دولت عثماني و صفوي تأثيري در مذهب آنها نداشت.
بايد دانست كه چنين انديشه‏اي اصلاً در دوران اسلامي امري تازه و بديع نبود، چه پس از استقرار قطعي فرهنگ اسلامي در ميان ايرانيان و سستي پذيرفتن سياست ملي و نژادي كه در سده‏هاي سوم و چهارم و نيمي از سده پنجم هجري صورت گرفت، سلطنت هر مسلمان اهل سنت از هر نژاد خواه ايراني يا اَنيراني، بي هيچ گونه مخالفت بنيادي پذيرفته مي‏شد، مگر از جانب قدرت جويان رقيب، و سرّ موفقيت غلامان و قبايل گوناگون تُرك نژاد در حكومت چند صد ساله بر ايران نيز همين بود.



پادشاهان صفويشاه اسماعيل
شاه طهماسب اول
شاه اسماعيل دوم
سلطان محمد خدابنده
شاه عباس اول
شاه صفي
شاه عباس دوم
شاه صفي دوم
شاه سليمان
شاه سلطان حسين
شاه طهماسب دوم
شاه عباس سوم
شاه اسماعيل سوم
شاه اسماعيل اول
تبار اسماعيل به شيخ صفي الدين اردبيلي مي‌‌رسد و فرزند شيخ حيدر است و مادرش مارتا دختر سلطان اوزون حسن آق قويونلو و كوراكاترينا شاهزاده يوناني ترابوزان بود.

كودكياسماعيل در 866 ه.ش. در اردبيل ديده به جهان گشود. پدرش شيخ حيدر به همراه مريدان خود -كه به دليل بر سر داشتن كلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخ سر) خوانده مي‌شدند- به عنوان جهاد با مسيحيان چركس به نواحي قفقاز رفتند. توسعه‌طلبي حيدر باعث شد كه باشيروانشاهان وارد جنگ شود و سلطان يعقوب آق قويونلو به كمك شروانشاهان رفت و نهايتا حيدر تير خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در اين مبارزه از دست داد و فرزندانش نيز به اسارت در آمدند. در زمان اسمعيل كودكي شيرخوار بود.
اسماعيل به همراه مادر ودو برادرش در اصطخر فارس به مدت چهار سال و نيم زنداني شدند. در اين دوره سلطان يعقوب آق قويونلو مرد و بين فرزندانش رستم وبايسنقر جنگ درگرفت و رستم براي مقابله با بايسنقر، سلطان علي برادر بزرگ اسماعيل و خانواده‌اش را آزاد كرد، تا بتواند از پشتيباني قزلباشان خانقاه اردبيل برخوردار شود. سلطان علي با شكوه فراوان وارد تبريز شد و با سپاهي از صوفيان بايسنقر را شكست داد. رستم از قدرت سلطان علي به وحشت افتاد و وي را در ميانه راه تبريز و اردبيل به قتل رساند. سلطان علي برادر هفت ساله‌اش اسماعيل را به ياران صميمي و وفادارش سپرد.
اسماعيل مدتي در پنهاني در اردبيل زيست و سپس براي امنيت بيشتر به لاهيجان رفت و نزد امير آنجا كاركيا ميرزا پناه گرفت. كاركيا ميرزا على، فرمانرواى محلى لاهيجان و ديلمان، كه شيعه و سيد و دوستدار خاندان صفوى بود در تربيت اسماعيل خردسال اهتمام كرد. اسماعيل تا 905 ه.ق. با مراقبت‌هاى شمس الدين لاهيجى كه از فضلاى آن ديار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شيعه اماميه را فرا گرفت. «احسن التواريخ، ص 9؛ جهانگشاى خاقان، صص 64 - 67» همچنين در اين مدت، زير نظر هفت تن از بزرگان صوفى لاهيجان فنون رزم آموخت.
بدين ترتيب اسماعيل از يك سو تحت تاثير فرهنگ صوفيانه خانقاه شيخ صفي بود و از سوي ديگر احتمالا در گيلان با برخي آموزه‌هاي ايران باستان و تشيع امامي آشنا شده و اين مجموعه اين آموزه ها او را براي بدل شدن به يك حاكم مقتدر، فرمانده نظامي و پيشواي مذهبي آماده ساخته است.



از قيام تا پادشاهي
تصرف آذربايجاناسماعيل سيزده ساله مدتي در اردبيل اقامت كرد و گروه كثيري از صوفيان قزلباش به ام پيوستند. او مانند پدرانش جنيد و حيدر به قصد جنگ با مسيحيان گرجستان و در واقع برا ي انتقام گرفتن از «الوند بيك آق قويونلو» و شروان شاه اقدام به تدارك سپاه كرد.
اسماعيل براي گردآوري سپاه بيشتر به آناتولي( قراباغ و وان) رفت و در سال 906 ه.ق. همراه با هفت هزار سپاهي قزلباش به سمت شروان لشكر كشيد. در جنگى كه نزديك قلعه گلستان روى داد، فرخ يسار با وجود بيست هزار جنگاور مغلوب و كشته شد (جهانگشاى خاقان، صص 119 و 113). اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفيان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسليم نشد. با اين حال باكو تسليم شد و سردار خردسال به جاى آنكه وقت خود را براى محاصره و تسخير قلعه گلستان ضايع كند، از حوالى شروان عزيمت كرد و راه آذربايجان را پيش گرفت. در نزديك نخجوان الوند بيگ آق قويونلو را مغلوب كرد( 907 ق / 1502 م) و خود پيروزمندانه وارد تبريز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شيعه كه به هر حال با آيين اكثريت اهل شهر مغاير بود، اعلام داشت .
وي در حالي كه چهارده سال بيشتر نداشت به كمك مريداني كه سخت به او معتقد بودند در سال هشتصد و هشتاد ه.ش شاه ايران شد و سلسله خويش را به نام جدش صفي الدين "صفويه" ناميد كه در تاريخ ايران به دو دليل اهميت بسيار دارد: يكي اين كه اين سلسله اولين سلسله كاملا مستقل ايراني بعد از حمله اعراب به ايران (در سال ۳۲ ه.ق) بوده است يعني پس از هشتصد سال، دوم اينكه مذهب تشيع در ايران توسط شاه اسماعيل مذهب رسمي اعلام شد و در واقع جانشين تسنن گشت.

اعلام تشيع به عنوان مذهب رسميشاه اسماعيل در اولين اقدام خود مذهب تشيع را به عنوان مذهب رسمي دولت و مملكت صفوي اعلام نمود.

ايجاد وحدت مليپس از سقوط ايلخانان مغول و به مدت حدود دو قرن در ايران از بلخ تا دياربكر وضعيت ملوك الطوايفي حاكم بود. «روملو» در خصوص سال 880ه.ش./907 ه.ق. مجموعه‌اي از حكام محلي را نام مي برد، كه مهمترين آنها عبارت بودند از: سلطان حسين بايقرا آخرين شاه تيموريان در خراسان، بديع الزمان ميرزا در بلخ، سلطان مراد در عراق عجم، حسين كياي چلاوي در سمنان، مرادبيك بايندر در يزد و شاه اسماعيل در آذربايجان.
شاه اسماعيل با برخورداري از نيروي جان بر كف غزلباش عزم نمود، كه ايران را متحد سازد. ابتدا سلطان مراد حاكم عراق عجم -كه پسر سلطان يعقوب آق قويونلو بود- را در نواحي مابين همدان و بيجار شكست داد و سلطان مراد به شيراز گريخت. شاه اسماعيل او را تعقيب نمود و او از ترس به بغداد گريخت و شاه اسماعيل بدون جنگ شيراز را تصرف نمود و از آنجا به قم رفت. سپس بر حسين كياي چلاوي حاكم سمنان و فيروزكوه پس از جنگي سخت غلبه كرد. و نهايتا يزد و ابرقو را كه در اختيار محمدكره بود، تصرف كرد و از شهري به شهري رفت و حكام محلي را برانداخت و يا تابع خود نمود. آنگاه در سال 887 ه.ش. (914ه.ق.) عازم عراق عرب شد و بغداد و نجف را نيز فتح نمود. بدين ترتيب او در مدت هفت سال تمام ايران بزرگ به جز برخي نواحي نظير خراسان و ارمنستان را تصرف نمود و حكومتي واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و به عنوان پادشاه ايران تاجگذاري نمود.

كشورداريشيوه كشور دارى شاه اسماعيل و ترويج مذهب شيعه احتمالا مانع تجزيه ايران آشوب زده ميان دو قدرت بزرگ عثمانى و ازبك شد. وى براى تعديل سياستهاى افراطى سران قزلباش، صوفيان و مريدان حيدرى، علماى ايرانى و نيز جبل عامل، كوفه و بحرين را به تدوين كتابهاى فقهى در زمينه شيعه جعفرى دعوت كرد . محقق كركى كه در نشر فقه و اصول مذهب جعفرى شخصيت مهمى‏محسوب مى‏شد، از جمله آنان بود. از جمله اقدامات شاه صفوى براى تجليل از امامان شيعه ضرب سكه با نام ائمه اثنى عشرى قرار دادن نام 12 امام معصوم به عنوان سجع مهر شاهى ؛ تعمير و توسعه آرامگاه امامان در شهرهاى عراق و مشهد و نيز ايجاد ساختمان مقبره براى امام زاده‏ها در شهرهاى ايران و طرح آب رسانى از فرات به نجف بود.
شاه اسماعيل كليه وظايف ادارى و كشورى را به ايرانيانى سپرد، كه در اعتقادشان به تشيع جاى شك و شبهه نبود و بسيارى از آنان پيشينه طولانى در كارهاى ديوانى داشتند. نامدارترين رجال او عبارت بودند از: امير زكريا تبريزى، محمود خان ديلمى، قاضى شمس الدين لاهيجانى، امير نجم رشتى، امير نجم ثانى، مير سيد شريف شيرازى و شمس الدين اصفهانى« لب التواريخ، صص 394 - 407».
شاه اسماعيل به رسوم و آيينهاى مذهبى و ملى بسيار علاقه نشان مى‏داد و به ايجاد آبادانى و بناهاى يادبود اهتمام داشت. مهمترين آثارى كه از دوران وى به يادگار مانده، عبارتند از 4 بازار دور ميدان قديم اصفهان؛ مدرسه ‏هارونيه و بقعه امام زاده هارون در اصفهان. وى بناهاى يادبودى هم در اوجان فارس و شيراز و آبادانى و ساختمانهاى متعددى در خوى و تبريز بنياد كرد.

جنگ با دشمنان خارجيشاه اسماعيل كه به سختي با مذهب تسنن دشمني ميكرد تبريز را به پايتختي برگزيد و در همان سال تاجگذاري به جنگ قوم ازبك رفت (اين قوم در شمال شرق ايران در ازبكستان فعلي ساكن بوده و هرگاه كه فرصتي به دست مي‌‌آورند به خاك ايران تجاوز ميكردند). در اين جنگ كه در حوالي مرو رخ داد ۱۷۰۰۰ ايراني توانستند ۲۸۰۰۰سپاهي ازبك را درهم كوفته و فرمانرواي آنان به نام محمد شيباني كه قصد فرار داشت را دستگير و مقتول سازند كه شاه ايران نيز از كاسه سر او جام شراب ساخت!
اما در همين هنگام با يورش عثماني ها مواجه شد. خليفه عثماني به نام سلطان سليم كه شيعيان را كافر ميدانست و خود را نيز خليفه تمامي مسلمانان جهان مي‌‌خواند به قصد اشغال كامل ايران به اين كشور لشكركشي كرد. شاه اسماعيل به قصد دفع حمله عثمانيان به غرب لشكر كشيد و در نبرد چالدران (۸۹۳ ه.ش) آنچنان دليرانه جنگيد كه علي رغم شكست خوردن، نبرد او در زمره نبردهاي بزرگ تاريخ و از افتخارات ايرانيان محسوب مي‌شود. در اين جنگ ۲۹۰۰۰ سرباز ايراني كه تنها از سلاحهاي سرد مانند شمشير و نيزه استفاده ميكردند در برابر سپاه دويست هزار نفري عثماني كه مجهز به توپ و تفنگ بود به سختي ايستادگي كرده و كشتار زيادي از دشمن به عمل آوردند و از ايشان تنها ۲۰۰۰ نفر زنده ماندند اما حتي يك نفر اسير هم ندادند. تركان عثماني در اين جنگ قسمت بزرگي از آذربايجان را به اشغال خود در آورند كه تا زمان شاه عباس كبير ادامه داشت. (البته پس از شاه اسماعيل نيز آنان هرگاه كه فرصتي بدست مي‌‌آوردند به ايران حمله ميكردند و اختلافات مرزي و مذهبي دو كشور تا زمان سقوط امپراطوري عثماني در جنگ جهاني اول طول كشيد.)
شاه اسماعيل توانست در مدتي كوتاه با تدابير جنگي و نيز با خشونت هايي كه به كار ميبرد ايران را متحد كرده و در برابر هجوم دشمنان داخلي و خارجي بخصوص ازبكان و عثماني ها كه از شرق و غرب به ايران حمله ميكردند به خوبي مقاومت كند.

سروده‌هاي شاه اسماعيلوي مردي بسيار زيبا و خوش اندام بود، اشعار صوفيانه به تركي آذربايجاني ميگفت كه تا به امروز نيز اين اشعار باقيمانده است. مانند شعر زير كه وي آن را قبل از جنگ براي سلطان عثماني فرستاد و سلطان نيز پس از خاتمه جنگ شعري به فارسي گفت و به عنوان پاسخ به شاه ايران داد. ترجمه فارسي شعر شاه اسماعيل از اين قرار است:
من به مرشد خويش به چشم جوهر و ذات وجود مي‌‌نگرم،
و خويشتن را در راه او قرباني ميكنم،
من ديروز به دنيا آمده ام و امروز خواهم مرد،
بيا، اگر تو ميخواهي بميري، اين پهنگاه مرگ است...

مرگ شاه اسماعيلسلطان سليمان اول كه در فتح تبريز موفق شده بود كه همسر محبوب شاه اسماعيل را به اسارت در آورد پس از خروج از ايران وي را گروگان گرفت و براي آزادي وي از شاه امتيازات كلاني خواست. اما اسماعيل آن خواسته‌ها را نپذيرفته و آنچنان كه گفته شده از دوري همسر خويش در سن سي و پنج سالگي دق كرد و درگذشت.
شاه عباس بزرگ
شاه عباس بزرگ يا شاه عباس اولنامدارترين شهريار دوران صفوي و حتي پس از اسلام فرزند سلطان محمد خدابنده و پنجمين شاه از دودمان صفوي بر ايران به مدت بيش از ۴۲ سال با اقتدار آميخته با استبداد شهرياري نمود.
زاده : ۱ رمضان ۹۷۸ هجري قمري؛ برابر با ۱۵۷۱ ميلادي
زادگاه : هرات
تاج گذاري : ۹۸۹ هجري قمري
مكان تاج گذاري : شهر هرات در ايالت خراسان (اكنون در افغانستان)
درگذشت : ۲۴ جمادي‌الاول سال ۱۰۳۸ هجري قمري؛ برابر با ۱۶۲۹ ميلادي
مكان درگذشت : اشرف (بهشهر كنوني در استان مازندران)
جانشين : شاه صفي (سام ميرزا پسر صفي ميرزا)
كودكي شاه عباس
در كودكي به عباس ميرزا معروف بود و والي هرات بود؛ شاه اسماعيل دوم صفوي كه مردي خشن و نا نجيب بود؛ همانند ديگر برادر زادگان و برادران فرمان قتل او و پدرش ( سلطان محمد خدابنده ) را صادر كرده بود ولي اين امر وقتي كه شاه اسماعيل دوم به قتل رسيد كان لم يكن باقي ماند.

تاج گذاري شاه عباس در ۱۴ سالگينوشتار اصلي: آغاز پادشاهي شاه عباس اول
سپس وي به ياري عليقلي خان شاملو در خراسان تاج گذاري كرد و حكومت خراسان در زمان شهرياري پدرش در دست وي بود تا آنكه مرشد قلي خان استاجلو با غلبه بر عليقلي و با مساعدت هاي خويش؛ قزوين را فتح نمود و در آن شهر عباس ميرزا در سن ۱۸ سالگي به تخت سلطنت ايران نشست و پدر او را خلع نمودند و به زندان روانه ساختند. شاه عباس همانند بسياري از شاهان در ابتداي كار ۱۸ نفر از سران قزلباش را به بهانه خونخواهي كشت و پس از آن مرشد فلي خان را نيز به همين سرنوشت دچار ساخت.

صلح موقت با سلطان عثمانيتركان عثماني كه با استفاده از آشفتگي پس از شاه اسماعيل به خاك ايران دست اندازي نمودند و نواحي ارزروم؛ عراق عرب؛ كردستان؛ ارمنستان؛ گرجستان؛ بخش هايي از آذربايجان و حتي لرستان را تحت سيطره خويش در آوردند؛ به مصلحت شاه عباس در آن هنگام؛ ايران شرايط آنها را پذيرفت. سپس شاه عباس صفوي با استفاده از فرصت پيش آمده اوضاع آشفته ايران را سر و سامان داد.

برادران شرليدر سال ۱۰۰۰ هجري قمري پايتخت را به اصفهان منتقل كرد و ولايلت شرقي را نظم و آرامش داد و در سال ۱۰۰۷ هجري قمري در قزوين با آنتوني و رابرت شرلي مواجه گشت و از وجود آنان براي تجهيز و ايجاد نظم قشون ايران استفاده كرد و نيز توسط آن ها روابط ايران و ممالك اروپايي را با داشتن يك وجه مشترك و آن دشمني با عثماني گسترش داد. در مقابل قزلباش ها گروهي از تركان به نام شاهسون را به وجود آورد و با گسترش ايل آنها؛ سعي به تضعيف قزلباش ها نهاد. برادران شرلي را به كمك الله وردي خان گماشت تا توپخانه و اسلحه خانه قدرتمند بسازند.
تا آنكه در سال ۱۰۰۷ به عثماني تاختند و تبريز و ايروان و شكي را از آنها ستاندند

اقدامات شاه عباس در جهت آباداني ايران
اصفهاندشمني ايران و عثماني به نفع اصفهان تمام شد و اصفهان بايد بسيار خوش وقت بوده باشد تا شاه عباس سبب خير در آن شهر كه قرن ها مورد توجه نبود؛ شد. ميدان نقش جهان، مسجد شاه، عالي قاپو، بخش هايي از عمارت چهل ستون، چهارباغ ، پل هاي رود زاينده رود، كانال كشي آب هاي كوه كوهرنگ به سمت زاينده رود از آثار نيك اوست. اگرچه نزديك به نيم هزاره از زمان او گذشته است ولي هنوز اصفهان به بناهاي فرهنگي و هنر عصر صفوي مي بالد چنانچه كه امروزه پايتخت فرهنگي دنياي اسلام گشته است.

مشهدشاه عباس همانطور كه بسياري از جهانگردان و مورخين اظهار داشته‌اند فردي وطن پرست بود، براي همين و براي آنكه فرهنگ زيارت را در بين مردم قرار دهد، در سال ۱۰۰۹ پياده عزم مشهد كرد و به دستور وي فقط ۹۹۹ كاروانسرا در آن سال و تعداد بسيار بيشتر در سال هاي پس از آن احداث گرديد. وي مشهد را به طور رسمي «شهر مقدس ايران» قرار داد تا آنكه مردم به زيارت امام هشتم شيعيان بروند و از رنج و مشقت هاي سفر حج و سخت گيري هاي حكام ولايات عثماني ديگر خبري نباشد.

مازندرانديگر سرزمين خوش وقت مازندران است؛ زيرا شاه عباس هميشه به اينكه از طرف مادري مازندراني بود افتخار مي ورزيد؛ مادر او از اهالي ساري و يا به روايت برخي، از اهالي اشرف بود. بدين سان شاه عباس در سال ۱۰۳۲ شهر اشرف ( بهشهر امروزي ) را به وجود آورد و عمارت هاي كلاه فرنگي و بناهاي زيباي عباسي را به وجود آورد و شاه كه فردي گردشگر بود هميشه به آن جا براي شكار مي رفت. در سال ۱۰۳۳ نيز شهر فرح آباد را احداث كرد و آن را مركز حكومت مازندران كرد - تا پيش از آن بارفروش ( بابل امروزي ) مركز مازندران بود - و براي آن شهر كوشش بسيار نهاد - كه بدبختانه آن شهر و ساري در هجوم روس هاي وحشي در دوران پطر كبير در آتش خاكستر شد و ساري باري ديگر مركز ايالت مازندران گشت- شاه عباس از جاجرم در خراسان تا دشت مغان در اردبيل شاهراهي ايجاد كرد تا به وسيله آن مازندران به رونق سابق بازگردد. همچنين ديواري عظيم در نزديكي بندر گز ايجاد كرد تا بوسيله آن مازندران از هجوم تركمن ها در آرامش بسر برد؛ پيتر دلاواله در سفرنامه خويش از فرهنگ و تمدني در مازندران وصف مي‌كند كه تا به آن زمان در هيچ كجاي دنيا نظير آن را نديده بود.

ساير نواحي ايرانوي راه‌ها را ايمن ساخت و همچنين براي تعمير و احداث راه‌هاي جديد همت گماشت؛ گرجي ها و ارامنه را كه در جنگ گرجستان به اسارت گرفت اختيار داد تا آزادانه در فرح آباد زندگي كنند و همچنين در كنار اصفهان زمين به آنها داد و آنها شهر جلفا را ساختند؛ بندر گمرون (گامرون) را در سال ۱۰۲۳ و جزيره هرمز را به سال ۱۰۳۱ از تصرف هلندي ها خارج ساخت.

اقدامات فرهنگي شاه عباساو به شعر و نقاشي و موسيقي و معماري توجه داشت؛ و به علما و هنرمندان علاقه مي ورزيد. ملاصدرا؛ ميرداماد؛ ميرفندرسكي؛ شيخ بهايي و ... از فاضلان عهد وي بودند. شاه عباس مردي ديندار بود و به ويژه به علي (ع) سخت ارادت مورزيد. گويند نسبت به رعايا و زير دستان مهربان بود. فرهنگ معماري هنوز نيز متاثر از آن دوره مي‌باشد.

اقدامات او در پيشبرد تجارت با دول اروپاييشاه عباس با خردمندي رقابتي بين مملكت هاي اروپايي در سواحل خليج فارس ايجاد كرد تا به وسيله آن دولت ديگر نتواند فرمانرواي آنجا گردد و نيز به اين وسيله بود كه دست پرتغالي ها را از بندر عباس كوتاه كرد؛ نه فقط آنتوني شرلي را با حسينعلي بيك راهي اروپا كرد كه هيچ نتيجه نداد و آنتوني شرلي به فيليپ سوم پناه برد، بلكه بعد از آن رابرت شرلي و سپس نقدعلي بيك را به نزد شاهان اروپا راهي كرد؛ همچنين او برخلاف اجداد خويش فقط با اهل تسنن دشمني داشت ولي با مسيحيان و پيروان ساير اديان با گرمي برخورد مي كرد و آنها را در انتخاب اسلام آزاد مي گذاشت و اگرچه بسياري در زمان او اسلام آوردند دليل بر آن نيست كه با زور به اين كار مبادرت مي ورزيد.

منبع: ahouraei.mihanblog.com

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 4

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 71
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 9
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 29
  • بازدید سال : 799
  • بازدید کلی : 28771
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه